سلام رییس؛
همانطور که استحضار دارید، اینجانب به دلیل سابقه و همچنین شناخت از ساختار اداری، ماموریتها و امکانات اجرایی وزارتخانهها و دستگاههای دولتی و غیردولتی ذیربط، به خصوص وزارت راه و شهرسازی، اقدامات خود را در قالب مذاکره، جلسه، مکاتبه، نظارتهای میدانی، مصاحبه، تهیه طرح و کمک به تصویب مقررات لازم و بهکارگیری دیگر امکانات معمول داشتهام تا مشکلات فراروی وزارت راه و شهرسازی مرتفع شود و دغدغههای اینجانب کاهش یابد.
رییس عزیز؛
من قول میدهم با اراده و استمرار جدی در تدوین و عملیاتی کردن برنامه مسکنمهر، ضمن پاسخ به نیاز جامعه، همه جوانان ر ا از بلاتکلیفی در آورده و همه آنها را به خانه بخت بفرستم.
من تعهد میکنم سازمان نظام مهندسی را پاکسازی بنیادی کرده و با تعیین صلاحیت همه درخواستکنندگان، به روشی که شاید باورتان نشود، آن را مدیریت کنم؛ به گونهای که من بعد ساختارشکنی در این سازمان تخصصی نهادینهتر شود.
من تضمین میکنم که همه کشورهای منطقه، دقت کنید، همه کشورهای مختلف، حملونقل خود را به من سپرده و اصلا اگر بتوانم شرکت حملونقل چند منظوره راهاندازی میکنم تا ببینید و بفهمید که چگونه در آن واحد میتوان هم پرید، هم دوید، هم خزید و هم شنا کرد.
من پول میآورد، ببخشید؛ پول میگیرم، اصلا چهکار دارید! چند نفر را توجیه میکنم تا بیایند و تکلیف عمران کشور را مشخص کنند تا این قرطاسبازیها نهتنها برچیده شود، بلکه دیگر هیچ صدایی، حتی صدای خودمان نیز شنیده نشود.
واقعا چرا کار را به کاردان نمیسپارید؟!
من در باشگاههای بدنسازی حجیم مردانی را دیدهام که میتوانند وزنههای جهانی را جابهجا کنند. حوزه راه و جاده و ساختمان که برای آنها رقمی نیست!
من دغدغههای بزرگان کشور را بدون هیچ وقتکشی تبدیل به رویهای جاری کرده و کاری میکنم بینظمی از همگسیختگی و نارضایتی را نهتنها شاهد نبوده، بلکه با روشی استراتژیک، مدیریت بحران را تبدیل به بحران مدیریت، نه ببخشید، بحران مدیریت تبدیل به مدیریت بحران کرده و در پایان باز هم تاکید میکنم که من حاضرم ضمن جمعآوری کمکهای تقنینی در روز عاطفهها بخشهای نظارتی را حمایت و بخشهای حمایتی را نظارت کنم.
پس بگذارید، وگرنه...
و این طنز نوشته تلخ رقم نخورد؛ مگر پس از مشاهده نامه استیضاح وزیر راه و شهرسازی که برداشت هر مخاطب منصفی از این نامه اینگونه ادبیاتی را در ذهن هر خوانندهای تداعی میکند.
در نوشته ای دیگر آمده است:
خدا قوت آقای وزیر
عباس آخوندی اینک مردی 58 ساله است که در یک خانواده روحانی به دنیا آمده و نوه دختری علامه عبدالحسین امینی از مراجع فقید نجف و صاحب اثر معروف القدیر و فرزند آیت الله علی احمد آخوندی است.
او را همه از زمانی می شناسند که عضو شورای مرکزی جهاد شد و در تاسیس آن نقش اساسی را به عهده گرفت، جنگ که شروع شد، مسئولیت پشتیبانی جبهه های جنگ را مدیریت نمود و زمانی که به عنوان معاون سیاسی و اجتماعی وزیر کشور منصوب شد، دبیری شورای امنیت کشور، ریاست ستاد مرزها، ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر، مسئول برگزاری انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان رهبری، چهارمین دوره ریاست جمهوری و دومین دوره مجلس شورای اسلامی را نیز عهده دار بود.
در سال 1366 ریاست بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را پذیرفت و در حادثه کم نظیر زلزله رودبار و منجیل، با همان روحیه جهادی، شخصا مسئولیت بازسازی منطقه را به عهده گرفت و موفق شد برای اولین بار بعد از انقلاب، 200 میلیون دلار اعتبار از بانک جهانی اخذ نماید.
در سال 1372 به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی طرح مسکن پاک( پس انداز+انبوه سازی+کوچک سازی) را مطرح و بحث هایی نظیر سازمان دهی زمین و سازمان نظام مهندسی را با لایحه ای به مجلس برد و توانست تصویب قانونی آن را از مجلس شورای اسلامی بگیرد و بعد از پایان دولت به خانه دوم خود یعنی دانشگاه برگشت.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، عباس آخوندی مجدد وزارتخانه ای را عهده دار شد که قبلا نیز آن را مدیریت نموده بود؛ البته با این تفاوت که وزارتخانه ای که از مجموع دو وزارتخانه قبلی تشکیل شد و به قول نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید با وجود بی پولی و بدهی چند هزار میلیاردی اداره می شد و اینک دو سال از آن روز می گذرد و آخوندی به عنوان یکی از وزرای قدرتمند و استراتژیست دولت کنونی، توانسته است ضمن پیوند منابع بخش خصوصی با منبع محدود دولتی، کارنامه قابل قبولی را در حوزه های راه و شهرسازی از خود ارائه کند.
اگر خواسته باشیم کمی منصفانه تر گرفتاری ها و مسائل این مجموعه را بررسی کنیم، بیراهه نرفته ایم. نکاتی هرچند مختصر که من با بضاعت کم خود به آنها رسیده ام را بدانیم؛ به عنوان مثال بد نیست که بدانیم هزینه تامین فقط مدارس مسکن مهر از هزینه سالانه وزارت آموزش و پرورش بیشر است.
یا اینکه هنوز پول پیمانکار راه آهن اصفهان-شیراز که در سال 1388 افتتاح شد پرداخت نشده است. باید دانست که در حال حاضر بانک مسکن 40 هزار میلیارد به بانک مرکزی و متعاقبا دولت نیز 300 هزار میلیارد به بخش عمران و پیشمانکاران بخش خصوصی بدهکار است.
اینها تنها بخشی از مصائب وزارتخانه ای است که متاسفانه با علم به آن، بعضا باز هم افرادی، عدم پاسخگو بودن و در جلسات حاضر نشدن وزیری را به رخ می کشند که بار سنگینی را دارد به دوش می کشد.
امید آنکه با تثبیت بیش از پیش این خدمتگزار صدیق، شاهد برداشتن گام های مهم و زیربنایی بیشتری جهت نیل به اهداف چشم انداز 1404 نظام جمهوری اسلامی ایران باشیم.
22539