صریح بودن و در عین حال متعصب نبودن از ویژگی‌های اجتماعی جامعه‌ای است که با تحولات آکادمیک سر و کار داشته است. جامعه‌ای که در آن اصل تعاون را در گفت‌وگو رعایت می‌کنند.

در سال ۱۹۴۶ نویسنده‌ای انگلیسی به نام اریک آرتور بلر (Eric Arthur Blair) که با نام مستعار جورج اورول (George Orwell) مطلب می‌نوشت مقاله‌ای نوشت با عنوان سیاست و زبان انگلیسی. جان کلام او در این مقاله این است که سیاستمداران با سخنان بی‌معنی، پر زرق و برق و مبهم زبان انگلیسی را از کارآیی انداخته‌اند و دارند این زبان را بیمار و ناتوان می‌کنند.

او برای مقابله با این هجوم سیاست به زبان شش قاعده مطرح می‌کند. قواعد او این‌ها هستند:

۱. هرگز استعاره به کار نبرید.

۲. جایی که واژه یا اصطلاح کوتاه کافی است واژه یا اصطلاح بلند به کار نبرید.

۳. اگر می‌توانید واژه‌ای را حذف کنید، حذفش کنید.

۴. اگر می‌توانید فعل معلوم به کار ببرید، مجهول به کار نبرید.

۵. هرگز عبارتی خارجی، واژه‌ای علمی یا اصطلاحی تخصصی را که در زبان روزمره معادل گویایی دارد به کار نبرید.

۶. هر قاعده‌ای را در جایی که شما را به گفتن حرف‌های وحشیانه سوق می‌دهد بشکنید.

نه تنها در آن زمان که حتی در اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی (یعنی بیست سال پس از مرگ او) نیز آنچه او ناپسند می‌شمرد، در زبان انگلیسی وجهه‌ساز به شمار می‌رفت. برای مثال در سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ همچنان استفاده از فعل مجهول به نظر وجهه‌ی بیشتری به گوینده می‌بخشید تا استفاده از فعل معلوم. اما امروزه چنین نیست و تقریباً بسیاری از مردم و نخبگان انگلیسی‌زبان این اصل‌های شش‌گانه را تا حد زیادی پذیرفته‌اند.

این تنها تغییر اجتماعی زبان انگلیسی نیست. زبانی که تا چند دهه پیش استفاده از اصطلاح «در واقع» (as a matter of fact) در آن بسیار رایج بود و گوینده حرف خود را «واقع» می‌نامید، امروز از آن وضع خارج شده، گویشورانش به جای واقعیت خواندن حرف خود از عبارت‌های «تا حدودی» (kind of - kinda) و «تقریباً» (sort of - sorta) بسیار بیش از «در واقع» استفاده می‌کنند.

این تغییرات از کجا پدید آمده‌اند و نشانگر چه تحولی در نگرش اعضای جامعه هستند؟ در واقع در نیم قرن اخیر انگلیسی‌زبانان تا حد زیادی با تحولات آکادمیک سر و کار داشته‌اند. از سویی ارزش پرهیز از ابهام و ایهام و درازگویی را فهمیده‌اند و به محتوا بیش از ظاهر کلام اهمیت می‌دهند و از سویی متوجه شده‌اند تحولات پژوهش‌های دانشگاهی شدید است و آنچه تا دیروز امر واقع به شمار می‌رفت امروز دیگر خطایی آشکار است و باز فردا همین چرخ به سمتی دیگر خواهد چرخید.

چنین است که در واقع مردم بی این که اندرزهای پاول گرایس را بدانند به سمت عمل کردن به آن‌ها و نیز اصل تعاون متمایل شده‌اند. از ابهام و ایهام و اطناب پرهیز می‌کنند، نامربوط صحبت نمی‌کنند و نه تنها چیزی را که خطا می‌دانند به زبان نمی‌آورند که در بیان آنچه گمان می‌کنند درست است نیز جانب احتیاط را فرو نمی‌گذارند و غلظت باور خود را با عبارت‌هایی مانند کایندا و سورتا کم می‌کنند. صریح بودن و در عین حال متعصب نبودن از ویژگی‌های اجتماعی جامعه‌ای است که با تحولات آکادمیک سر و کار داشته است. جامعه‌ای که در آن اصل تعاون را در گفت‌وگو رعایت می‌کنند.

منبع: khabaronline