در خبرها خواندم سرکار خانم لیلی گلستان دربارهی جایزهی ادبی جلال آل احمد نظر داده و گفته «نظرات شخصی و سیاسی قطعاً در انتخاب اثر برتر موثر خواهد بود. نظرات شخصی در مقوله سیاست و ایدئولوژی در این جایزه دخالت خواهند داشت و داوریهای اینچنینی که با گرایشهای دولتی و ایدئولوژیک پیش میرود نزد اهالی ادب و هنر اعتبار ندارد.» و من به عنوان یکی از سه داور بخش مستندنگاری از بقیهی داورها دفاع نمیکنم. از هیئت علمی هم دفاع نمیکنم. اما حق دارم از خودم دفاع کنم. خانم گلستان چه قدر من را میشناسد و چه قدر از روند داوریای که من و دو داور دیگر طی کردیم و کاملاً محرمانه بوده و حتی دبیر اجرایی جایزه تا آخرین لحظات از جزئیاتش اطلاع نداشته خبر دارد که چنین حرفی را میزند؟
من هم حق دارم بنشینم توی خانهام و رجماً بالغیب بدون خواندن ترجمهای از ایشان بگویم «رابطههای خانوادگی و نام به میراث رسیده از پدر قطعاً در مشهور شدن ترجمههای سرکار خانم لیلی گلستان موثر بوده است»؟
یا از در درشتگویی درآیم و در جواب ایشان که فرمودهاند «من به شخصه اگر نویسنده بودم و این جایزه به من داده میشد، آن را نمیپذیرفتم» فقط یک جمله بگویم «حالا که نیستید»؟
من البته چنین نمیکنم و برای هر چه او کرده به اندازهی خودش ارزش قائل ام. دور نیست که روزی ایشان هم به این حد از بلوغ برسند که ندانسته دربارهی کسی یا مجموعهای نظر ندهند. اتهام زدن آسان است و منصف بودن و منصف ماندن دشوار.