به گزارش خبرآنلاین، ریاحی همان زمان در یادداشتی کوتاه درباره این سفر نوشت:
«روز اول مهر ماه ۱۳۹۰ است و من در شصت کیلومتری مرز کنیا و سومالی در شهر گارسیا خیابانی دیدم با انبوه آلونک و حجرههایی که از نایلون و پلاستیک ساخته شده است! شهری و جایی که جای زندگی نیست و فقط آنهایی که توان بیشتری دارند و یا میتوانند از ورقههای حلبی و قوطیهای خالی استفاده کنند به نفسهای شمرده و آرام خود رنگ میدهند و زندگی میکنند! تکاندهندهترین نکته سفرم در این است که من کشوری دیدم فقیر که در اوج فقر و نداری به خنده و نگاهی گرم، میزبانی مهربانی میکند. مردمی در حال اضمحال اما خوشرو و امیدوار. پس ما هم میخندیم تا روشنای خندهها، تن نحیف و سوی این نگاهها را کمرنگ و بیاثر نکند.
خدایا، امید این مردم را ناامید مکن، خدایا این مردم را دریاب و عزیز بدار.»
17503