مسعود خوانساری/ رئیس اتاق تهران
توافق هسته ای و اجرای برجام به طور حتم یکی از مهمترین اتفاقات اقتصادی و سیاسی کشور طی ده سال گذشته به شمار میآید. اقتصاد ایران به دلیل تحمل بیش از 12 سال فشار ناشی از تحریم ها امروز در موقعیتی قرار گرفته که به هوای تازه برای تنفس نیاز دارد. برجام هم میتواند با ملاحظاتی چنین فضایی را برای ما مهیا کند. البته تاکنون بارها در مورد اثرات برجام صحبت شده ولی نکته مهم اینجاست که برجام دسترسی اقتصاد ایران به بازارهای جهانی برای در اختیار گرفتن تکنولوژیهای روزآمد و همچنین امکان مبادله کالا با هزینه ارزانتر و منطقیتر را مهیا می کند. برجام انتظاراتی برای ما مانند افزایش همکاریهای خارجی، حرکت کالاهای ایران به سمت بازارهای منطقهای و تبدیل ایران به قطب اقتصادی منطقه را ایجاد کرده ولی آیا همگی اینها به معجزه برجام به ثمر میرسد؟ باید تاکید کرد که امروز ما در رکود مطلق هستیم و برجام امید ما و نه راهکار اقتصاد ایران برای دستیابی به رونق است. البته که اجرای برجام به طور حتم، نقطه عطفی در اقتصاد ایران خواهد بود. اقتصاد ایران که به دلیل تحریم ها به شدت به انزواء رفته بود، امروز میتواند به لطف اجرای برجام، بازهم خود را به قافله اقتصاد جهانی برساند. برهمین اساس است که بخش خصوصی کشور خود را قدردان تمامی زحماتی میداند که در راه به ثمر رسیدن این فرصت تاریخی کشیده شده است. اینکه امروز دستگاه دیپلماسی کشور و حاکمیت تعامل با جهان را به جای تقابل با آن انتخاب کرده، نشان از تغییر نگاهها دارد. این تغییر نگاه در صورتی که به جهت درستی هدایت شود، زمینههای رشد و توسعه کشور و رونق دوباره اقتصاد ایران را مهیا میکند. برهمین اساس امروز برجام و اجرای آن نه تنها یک فرصت که یک نعمت بزرگ و تاریخی برای اقتصاد ایران است. اما اگر قرار است برجام، التیامی بردردهای امروز اقتصاد ما باشد، باید حداقل در مورد چند مولفه تصمیم گیری عاجل انجام دهیم.
اولا: اقتصاد ایران نه تنها به دلیل تحریمها که به جهت فشارهای داخلی مانند سوء مدیریت های برجامانده از دوران کاسبی با تحریمها و فضای نامناسب کسب و کار به شدت تحت فشار است. بنابراین اگر قرار است برجام به نتیجه برسد، باید فضای کسب و کار هم در کشور بازسازی شود. آنچه امروز در کشور حاکم است نه اجازه کاسبوکار به سرمایهگذار داخلی را میدهد و نه اینکه برای سرمایهگذار خارجی مطلوب است. البته که ما امروز مزیتهایی مانند امنیت، زیرساخت و دسترسی به نیروی کار ارزان و تحصیل کرده را داریم که همگی اینها میتواند به نقاط مثبت اقتصاد کشور برای سرمایهگذاران خارجی تبدیل شود. اما کمی قبلتر باید به فکر این باشیم که اساسا محیطی را برای ورود سرمایهگذاران خارجی به کشور مهیا کنیم. محیطی که با این وضعیت کسب و کار در کشور، امروز مساعد نیست. البته که با تدبیر و اتکاء به خرد برآمده از دل منطق واگذاری امور اقتصادی به بخشخصوصی به این نقطه نیز میتوان رسید.
ثانیا: درس تاریخی تحریمها این بود که تسلط دولت براقتصاد کشور، در دورههای تاریخی مانند ایام تحریمها موجب فلج اقتصاد کشور هم شد چراکه در زمانه تحریم ها هیچ کشوری حاضر نبود با دولت ایران کار کند. چه بسا اگر بخشخصوصی در ایران نقش اصلی و محوری را داشت، احتمالا میزان خسارت تحریمها کمتر می شد. بنابراین دولت یا دولتها باید یکبار برای همیشه به نقش و جایگاه بخش خصوصی ایمان پیدا کنند. اگر قرار است بازهم موضوع واگذاری امور به بخش خصوصی در اندازه یک شعار باقی بماند، برجام هم نمی تواند ما را نجات دهد.
سوما: همه مشکلات ما خلاصه در تحریمها نبوده و نیست. اجرای برجام و رفع تحریمها به معنای رفع تنگناهای خارجی است ولی تکلیف تنگناهای داخلی چه میشود؟ شاید بهتر باشد که دولت در این دوره زمانی در مورد موضوعات سرنوشت سازی مانند واقعی سازی قیمت دلار، یارانه های نقدی و غیرنقدی و حتی موضوع نظام مالی و بانکی کشور در همین مقطع تصمیم گیری و اقدام کند. در صورتی که هرکدام از این مولفه ها به صورت درست و دقیق، اصلاح نشوند، برجام هم نمی تواند اقتصاد ایران را دگرگون کند. در نظر داشته باشید که در همین دوره زمانی، کاهش میزان فساد در اقتصاد ایران و برخورد با انواع رانت ها نیز باید صورت گیرد تا دسترنج برجام، کام اقتصاد ایران را شیرین کند.
برجام یک فرصت است و نمیتواند نقش مرهم برای همه دردهای ما را بازی کند. امروز بخش خصوصی کشور امید دارد که دولت با همان منطق و دوراندیشی که برای توافق هستهای به کار بست، به فکر وفاق ملی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور هم باشد. به طور حتم دسترسی به این موقعیت دور از دسترس نیست. همه باید به این موضوع امید و ایمان داشتهباشیم.
3939