یادداشتی بر کتاب «هوندا» نوشته رابرت ال. شوک، ترجمه ایرج پاد. ناشر: شرکت سهامی انتشار
کتاب هوندا کتابی سودمند نه تنها برای مدیران، بلکه برای تمامی علاقمندان به رشد و توسعه جهت آشنایی با کارآفرینی توانا و بزرگمرد تاریخ صنعت جهان است. در هر جامعهای که تعداد اینگونه آدمها بیشتر باشد آن جامعه پیشروتر است. ژاپن با طی این مسیر توانست در مسیری گام نهد که امروز آن را در میان همه عالم سرآمد کرده است.
کتاب هوندا در چهار بخش به چهار عامل عمده و مؤثر در ایجاد توسعه یک واحد صنعتی موفق میپردازد. این چهار عامل یعنی منش و عملکرد بینانگذاران، تأکید بر ارزش مصرف کننده از دیدگاه تولید کننده، تأکید بر ارزش کارکنان از دیدگاه مدیریت و بالاخره فلسفه سازمانی واحد صنعتی با بهرهگیری از اصول مدیریت ژاپنی تدوین گشته است.
باید قبول کرد ما در جهانی زندگی میکنیم که مقام کشورها را قدرت اقتصادی آنها تعیین میکند و یکی از مؤلفههای قدرت اقتصادی هر کشور را تعداد کارآفرینان آن کشور تشکیل میدهد.
امروزه مدیریت کارساز در «بهرهوری بیشتر» همراه با «کیفیت بالاتر» فرآوردهها با «کاهش قیمت» تمام شده جلوهگر میشود.این دو دستاورد به افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش ثروت ملی یعنی نیروی بیشتر اقتصاد ملتها منتهی میگردد.
تشکیلات هوندا امروزه برای ژاپن مولد ثروت و برای جهان صنعت سرمشق پویائی تکنولوژی و غنای مدیریت است. همچنین دنیای امروز، هوندا را مظهر بازسازی اقتصادی و پیروزی صنعتی ژاپن بعد از جنگ میشناسد.
وضعیت ژاپن پس از بمباران شهرهای هیروشیما و ناکازاکی به قول سفیر آمریکا در ژاپن در پایان سال 1945 کاملاً ویران شده، دو میلیون نفر کشته شدهاند، 40 درصد از سطح شهرها منهدم شده است. این ملت از هرگونه جوهر مادی و معنوی تهی شده است و به قول وی این ملت اینک « ملتی گرسنه، بهتزده و گمگشته » است.
سوئی چیرو هوندا یکی از هزاران کارآفرین هوشمند و تلاشگر ژاپن، این کشور را از حضیض ذلت به اوج عزت رساند. غربیها میگویند: «ژاپنیها معتادان کار هستند که در لانه خرگوش زندگی میکنند». واقعیت این است که ژاپنیها با بهرهگیری از معدن هوش انسانی سال به سال بارورتر، غنیتر و ارزشمندتر میشوند.
راز کامیابی ژاپن این است. آنها نخستین کسانی هستند که در این عصر تصمیم گرفتهاند عمیقاً از این منبع انسانی بهرهبرداری کنند.
ژاپنیها برای دوبارهسازی میهن ویران شده دریافتند که باید همه هم میهنان دست به دست یکدیگر دهند. کارآفرین ژاپنی دریافته بود که هیچ چیز چون تبعیض و بیعدالتی نابود کننده اعتماد همدلی و از میانبردارنده مشارکت نیست. لذا اقدام به تحول در مدیریت مینماید.
بیشک هوندا یکی از قافلهسالاران این تلاش بزرگ انسانی است. او در مییابد که باید به مردمش تکیه کند. آنان را محترم شمارد و با آنان ساده و صمیمی باشد. وی زمانی به یک خبرنگار گفت: «همه موفقیتهای هوندا به انگیزش فردی باز میگردد. هرکس باید برای خودش کار کند».
هوندا مردی بود که به سهم خود کوشید تا بر ویرانههای ژاپن پس از جنگ بنائی در خور شأن و عظمت ملت ژاپن پدید آورد و در این کار توفیق یافت. هوندا صنعتگری سختکوش و اهل عمل بود که توانست به پیروزیهای بزرگ در کشورهای مختلف جهان بویژه در آمریکا یعنی همان دشمن غداری که شهرهای ژاپن را با خاک یکسان کرده بود نائل آید.
اصول هوندا صداقت در کار، پایبندی به منافع ملی، رعایت اخلاق حرفهای، توجه به مسئولیت اجتماعی شرکت و علاقمند به شکوفایی و توسعه انسانی بود.
هوندا معتقد بود که «بهترین محصول» را «بهترین کارکنان» تولید میکنند. هوندا فعالیت خود را با توسعه مؤسسه مولدهای درونسوز و ماشینابزار در ناحیه شیزواکای ژاپن در سال 1946 آغاز مینماید. و پس از آن اقدام به ساخت و صادرات موتور سیکلت به تایوان مینماید. هوندا با توسعه فعالیتهای خود تأسیس شرکت در آمریکا را هدف میگیرد.
با وجود رقبایی همچون کراسایر، BMW و فورد و ... با تکیه بر اصل «تغییر» در ساخت به عنوان «هنجار جامعه» با بهرهگیری از پژوهش و تحقیق مداوم در ساخت اتومبیل با شناخت روحیات و نیازهای مردم به عنوان یک سازنده بزرگ و بازاریاب موفق اتومبیل در کشور آمریکا موفق میگردد در مسابقات جهانی مقامهای اول را کسب نماید.
شرکت هوندا در طول مدت تولید خود مهمترین اصل خود را که همان «وفاداری صادقانه» نسبت به اصول شرکت میباشد بعنوان «مقدسات سازمان» حفظ نمود و توانست به عنوان یک الگوی موفق مدیریتی راه خود را بعنوان مجموعهای از اصول و آرمانهایی که در سرتاسر دنیا در سازمانها نفوذ کرده است توسعه دهد.
از بدو تأسیس هوندا یک دیدگاه قوی در رابطه با تأمین «کالاهای سودمند» با «قیمتهای معقول» در «سراسر دنیا» با بهترین «کیفیت» و «قابلیت رقابت» در «بازارهای جهانی» و با سپردن تعهد به جامعه با انجام سرمایهگذاریهای میلیاردی وجود داشته است.
شروع به کار این شرکت تنها با 3200 دلار سرمایه و خریداری موتورهای مازاد و پیوند زدن آنها به دوچرخه پایهگذاری شده تا بتواند وسیله حمل و نقل ارزان قیمتی برای مردم ژاپن تهیه کند.
هوندا که کلاس هشتم را ترک نموده و فرزند یک آهنگر بود از این شروع کوچک، بزرگترین شرکت موتورسیکلتسازی دنیا را در عرض دوازده سال بنیان نهاد. و در کشوری که تقریباً 250 شرکت دیگر نیز در کسب و کار موتورسیکلت بودند، شاهکاری شگفتانگیز پدید آورد.
این شرکت «چندملیتی غولآسا» توانست با تولید موتورسیکلت، اتومبیل، تجهیزات تولید نیرو در 66 کارخانه در سی و پنج کشور دنیا با فراوردههای «برنز» با «قیمت معقول» و بهرهگیری از شهرت و آبرو مورد ستایش و تشویق و تحسین جهانی قرار بگیرد. این شرکت «دو رگه» بخشی از آن در ژاپن و بخش دیگر در آمریکا است با صبوری به بازاریابی و ساخت اتومبیل پرداخت و در صنعت اتومبیلسازی چهارمین سازنده و فروشنده بزرگ اتومبیل در ایالات متحده گردید.
اینهمه موفقیت این شرکت مدیون نیروی کار فوقالعاده بالنده و باروری است که پیوسته فراوردههای بسیار مرغوب میسازند و میفروشند و اینهمه ناشی از نحوه مدیریت و کار کردن مدیران هوندا با کارکنانش است که در یک جمله خلاصه میشود : «بهرهبرداری بهینه از منابــــع انســـــــانی»
هوندا توانست در کمتر از ربع قرن با برنامهریزی دقیق و منظم و تفکر بلندمدت و با تغییر روشهای مدیریت بصورت یکی از بزرگترین سازندگان اتومبیل جهان در آید و بعنوان یک «نمونه موفق» در عرصه فعالیتهای اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد. و این امر برای ملتهائی که کمر به سازندگی بستهاند داستانی با ارزش است...