در باب دید و بازدید نوروزی...
همان صبح ِ سحر از خانه در رو
که ناگه میرسد یک لحظه مهمان
به قصد بازدید و دیده بوسی
چنان چنگیز اسب خود بتازان
اگر دستت رسد بر ظرف پسته
ز هستی ساقطش کن تو به یک آن
شکم را پر نکن از آب و چایی
که جا باشد برای پسته خندان
چو دیدی دور چشم میزبان را
بکن جیب خودت را زود انبان
مشو غافل تو از میوه، خصوصاَ
اگر باشد در آنجا سیب لبنان
مجال پوست کندن گر نداری
بکِش سیب و خیار و موز به دندان
برای آنکه راحت تر بچاپی
کمی شُل تر بکن تو بند تنبان
تنفس کن ز راه بینی خود
که فرصت را غنیمت دان، بلمبان!
مکن بیهوده تحلیل سیاسی
کمی هوشیارتر، فرصت نسوزان!
دهان را گرم ِ خوردن کن نه تعریف
به دست و سر بده پاسخ به ایشان
اگر جایی نشد مقصود حاصل
بکن جای دگر الساعه جبران
اگر شخصی مزاحم بود، فی الفور
به ترفندی مزاحم را بپیچان
دقایق را غنیمت دان و زنهار
که از این لحظه کام خویش بستان
مکن تعجیل در اتمام دیدار
به دلخواهت بمان در حد امکان
چو دیدی میزبانت نارضا شد
به روی خود نیاور، هی بلمبان
مجید مرسلی
6060