می‌پرسند مگر می‌شود به درست و غلط توجه نکرد؟ می‌گوییم وقتی نیازی نیست، بله. می‌شود.

یکی از بحث‌هایی که در مورد زبان و نوشتن رایج است و خیلی هم طرفدار دارد، تشخیص «درست» از «غلط» است. کسانی هم - از جمله مرحوم ابوالحسن نجفی - فرهنگ‌نامه‌هایی از این درست و غلط‌ها فرهم کرده‌اند که کار مردم زمین نماند و با رجوع به این فرهنگ‌نامه‌ها مشکلاتشان را حل کنند. در برابر، مدعای ما که به این دوگانی درست و غلط قائل نیستیم، این است که بدون این دو مفهوم هم کار مردم می‌تواند راه بیفتد و نیازی به این دو مفهوم ندارند. چه طور؟ ببینیم.

۱. هر محصول زبانی - چه جمله و چه کتاب، چه کتبی و چه شفاهی - می‌تواند رسا یا نارسا باشد. من اگر همین جای مقاله بنویسم «ولی او حق نداشت چنین کند» برای تقریبا تمام مخاطبان این جمله نارسا خواهد بود. معلوم نیست من از چه کسی و چه کاری حرف می‌زنم. نارسا بودن یک ویژگی بعضی محصولات زبانی است. البته باید در مورد نارسایی و رسایی به چند نکته توجه کنیم:

۱.۱. رسا یا نارسا بودن به مخاطب بستگی دارد.

۱.۲. رسا یا نارسا بودن به پیش وپس متن یا بافتار متن (context) بستگی دارد.

۱.۳. رسا یا نارسا بودن به پیش‌فرض‌های مخاطب در مورد متن و گوینده (co-text) بستگی دارد.

۱.۴. رسایی و نارسایی در واقع دو سر یک طیف هستند نه دو نقطه‌ی مجزا با تفکیک واضح.

۱.۵. بعضی گمان می‌کنند رسایی حسن و نارسایی عیب متن است. الزاماً چنین نیست. گاه متن برای این طراحی می‌شود که رسا نباشد. پدیدآورنده‌ی متن درباره‌ی میزان رسایی متن تصمیم می‌گیرد و مخاطب ممکن است متن را بپسندد یا نپسندد. برای مثال جمله‌ای مانند «آن که گوهر خویش را هویدا می‌کند به رضایت درونی می‌رسد» همان قدر طرفدار دارد که جمله‌ی «آن که گوهر خویش را هویدا می‌کند خود را در معرض دستبرد قرارداده است» و این به دلیل ابهام بالای هر دو جمله است. نه منظور از «گوهر» را می‌توان به یقین دانست و نه منظور از «هویدا کردن» و «رضایت درونی» و «دستبرد» را.

۲. هر محصول زبانی می‌تواند نشان‌دار (marked) یا بی‌نشان (unmarked) باشد. بی‌نشان محصول زبانی‌ای است که وقتی با آن مواجه می‌شوید، تنها پیام متن به شما منتقل می‌شود. مثلا از کسی می‌پرسید امروز چندشنبه است و او در جواب می‌گوید «سه شنبه». اما اگر در جواب بگوید «روز بعد از دوشنبه و پیش از چهارشنبه» یا بگوید «تیوزدی» یا بگوید «یوم الثلاثاء» یا بگوید «هفت شنبه» جدا از صحت و سقم و محتوای گفته‌اش توجه شما به خود گوینده نیز جلب می‌شود چون پیامش نشان‌دار است. در واقع نشان‌داری تقریباً همان است که در گفتار عامیانه به آن تابلو بودن می‌گوییم.

همان ملاحظات پنج‌گانه که در مورد رسا و نارسا بودن گفتیم عیناً در مورد نشان‌دار و بی نشان بودننیز صادق هستند.

۱.۱. نشان‌دار یا بی‌نشان بودن به مخاطب بستگی دارد.

۱.۲. نشان‌دار یا بی‌نشان بودن به پیش وپس متن یا بافتار متن (context) بستگی دارد.

۱.۳. نشان‌دار یا بی‌نشان بودن به پیش‌فرض‌های مخاطب در مورد متن و گوینده (co-text) بستگی دارد.

۱.۴. نشان‌داری و بی‌نشانی در واقع دو سر یک طیف هستند نه دو نقطه‌ی مجزا با تفکیک واضح.

۱.۵. بعضی گمان می‌کنند بی‌نشانی رسایی حسن متن است و بعضی نیز گمان می‌کنند نشان‌داری حسن متن است. الزاماً هیچ کدام درست نیست. گاه مقصود پدیدآورنده با بی‌نشانی سازگار است و گاه با نشان‌داری. متن ادبی باید به توانایی ادبی نویسنده یا گوینده‌اش دلالت کند، پس باید نشان‌دار باشد. و پیام هشدار باید صریح و واضح و در عین حال خالی از هر اشاره‌ای به پدیدآورنده باشد تا ذهن مخاطب را به سمت فکر به پدیدآورنده و از دست رفتن تمرکز یا زمان نکشد.

حال هر کسی بنا به هدفش از متن می‌تواند یکی از این چهار نوع متن را بیافریند:

۱. رسای بی‌نشان

۲. رسای نشان‌دار

۳. نارسای بی‌نشان

۴. نارسای نشان‌دار

آنچه در فرهنگ‌نامه‌هایی مانند غلط ننویسیم ذیل عنوان غلط دسته‌بندی کرده‌اند در اغلب موارد نارسا، نشاندار، یا بی‌نشان است. به بیان دیگر مولف در هر محل انتخابی یکی از چهار انتخاب را ترجیح داده و همان را به عنوان «درست» به دیگران توصیه می‌کند. برای مثال «اتوبوس گرفتم» که در «غلط ننویسیم» به عنوان غلط آمده، نارسا است. ما نمی‌دانیم منظور گوینده این است که اتوبوس را کرایه کرده یا فقط به عنوان مسافر عادی سوارش شده است.

باز برای مثال «فلانی با من شکسته است» که در همان کتاب به عنوان غلط معرفی شده، هم نارسا است و هم نشان‌دار.

باز برای مثال «دوّم» [با تشدید] که نجفی توصیه می‌کند ازش بپرهیزیم، بی‌نشان است و «دوم» [بدون تشدید] نشان‌دار.

پذیرفتن توصیه‌های این فرهنگ‌نامه‌ها در واقع گرفتن امکان طراحی زبان برای هر پیام از نویسندگان و گویندگان است.