مجلس نهم در مجموع دوره خوب و قابل قبولی را گذراند اگرچه نقاط ضعفی هم داشت که به برخی از نقاط ضعف و قوت آن اشاره میکنم. ابتدا از نقاط قوت شروع میکنم، به نظر من بهترین کاری که این مجلس کرد موضعگیریهایش در عرصه سیاست خارجی بود. حرکت آخرش در هدفمند کردن یارانهها هم خوب بود، بالاخره با تعیین 35 میلیون تومان درآمد یک مرزی گذاشت در حالی که دولت داشت یارانهبگیران را بیقاعده حذف میکرد، به طور کلی در موضوعات اقتصادی به ویژه در قانون رفع موانع تولید خوب عمل کرد. این مجلس اصلاحاتی نیز در برخی قانونها انجام داد که خیلی مفید بود؛ به عنوان مثال ماهیت قانون برنامه و قانون بودجه را تغییر داد. برخی مواد هر سال در قانون بودجه تکرار میشد و بیجهت وقت مجلس را میگرفت اما در این دوره، بخش احکام قوانین را جدا کردیم تا دولتها هر سال در لایحه بودچه تنها بخش ارقام را به مجلس ارائه دهد.
درباره نقاط ضعف از سیاهترین روز مجلس شروع میکنم، یکشنبه سیاه که در اوایل مجلس نهم رخ داد و آقای احمدینژاد آن فیلم را پخش کرد و روز خوشی را رقم نزد. از آنکه بگذریم، موضوع مهم دیگر قوانین زیادی بود که تصویب میشد که یا خیلی عجولانه بود یا دقتهای لازم در تنظیمش صورت نگرفته بود. مثل قانون امر به معروف و نهی از منکر. تاکید میکنم که من مخالف امر به معروف نیستم چراکه یک قانون الهی است و در قانون اساسی ما هم بر آن تاکید شده اما قانونی که تصویب شد قانونی نیست که قابلیت اجرا داشته باشد.
به نظر من مجلس آینده بهتر است از این همه قانونگذاری پرهیز کند. این میزان قانونگذاری را در هیچ جای دنیا نداریم اما قانونگذاری آنقدر وقت مجلس نهم را گرفت که باعث شد وقتی چندانی برای نظارت نداشته باشد. از منظر من، عمدهترین ضعف مجلس دهم انجام وظایف نظارتی است. به هر حال کار ما دو بخش دارد، اول اینکه باید قانون تصویب کنیم و دوم اینکه نظارت کنیم تا قانونهایی که تصویب کردهایم به درستی اجرا شود. اما مجلس نهم مدام قانون تصویب کرد و از مسئله نظارت غفلت کرد.
موضوعی دیگری که در مجلس نهم اهمیت داشت، دستهبندی افرادی است که در مجلس هستند. نمایندگان مجلس چند دسته هستند، یکسری از آنها به دنبال جار و جنجالهای سیاسی هستند و دعوای سیاسی به راه میاندازند و گویی تخصص دیگری ندارند، یک عده کارشناس هستند و عده دیگری کسانی بودند که کاری به هیچ چیزی ندارند، اما رای آنها در بزنگاهها بسیار تاثیرگذار میشود، این افراد از خودشان اندیشهای ندارند اما افراد دیگری هستند که میتوانند روی دسته آخر تاثیر بگذارند و رای آنها را به نفع خود بگیرند. تعداد دسته آخریها در مجلس نهم محدود نبود اما مشکل اینجاست که این افراد مختص این دوره مجلس نیستند، در مجالس هفتم و هشتم هم بودند و در مجلس دهم هم خواهند بود. نگاه این افراد محلی است. وقتی یک نفر با نگاه محلی به جایی میرود تا برای سرنوشت یک کشور تصمیمگیری کند، نمیتواند انتظاری را که از او به عنوان نماینده ملت ایران میرود، برآورده کند. او نگاههای محلی را بر نگاههای ملی حاکم میکند.
*نماینده مردم لنگرود