ای که داری حقوق میلیونی!
یا که در اصطلاح، اعیونی!
من بمیرم برایت ای آقا
لابد از کار، درب و داغونی!
چند میلیون حقوق میگیری
کی شود حاصل این به آسونی؟
روز و شب با اضافه کاریها
شیفت های پر از پریشونی
می شود طی که بیگمان هستی
با نشستن، تو دشمن خونی
روز کی میشود شب و برعکس؟
گرم کاری و این نمیدونی!
میکشی رنج تا به دست آری
پولها را به شکل قانونی
نوش جانت که لایقش هستی
گر نباشد به ما تو مدیونی!
گفته آب کرفس مینوشی
کارمندت به بنده پنهونی
از چه بابت رژیم می گیری؟
تو خودت لاغری و میزونی
این همه کار میکنی آخر
پس چه جوری تو چاق میمونی؟
راستی این چه مزهای دارد
که بیفتی تو در فراوونی؟
میشماری چطور پولت را؟
میبریشان درون یک گونی؟
من اگر داشتم چنین پولی
می شدم آدم دگرگونی
روزها در خرید و سلمونی
شب به شب باشگاه و مهمونی
لنز طوسی و سبز یا آبی
رنگ مو بور یا ماهاگونی
دایما در مسافرت بودم
سمت لندن که هست بارونی
میخریدم مغازه و ویلا
چند آپارتمان مسکونی
هیچ دیگر نداشتم فرصت
واسه کار درست و درمونی...
چه خیالات مضحکی دارم
ای عجب زین هجوم نادونی!
بس کنم این چرندیاتم را
تا مرا باز هم نپیچونی
راستی وام ما چه شد آقا؟
باز هم گفته ای نمیتونی؟!
6060