حالا ایده تنفس و استراحت جنگلهای شمال، تبدیل به لایحه شده و در اختیار مجلس قرار دارد تا درباره آن تصمیم نهایی را بگیرد. به موجب این طرح، بهرهبرداری تجاری از جنگلهای شمال و هرگونه برداشت چوب توسط شرکتهای چوببری به مدت 10 سال ممنوع اعلام شد تا در این بازه زمانی امکان خودپالایی جنگل فراهم شود؛ جنگلهایی که به گواه آمارهای ارائهشده از سوی سازمان محیط زیست و مراجع دانشگاهی و مشاهدات چشمی، در حال کاهش است اما سازمان جنگلها و مراتع به گواه نقشهبرداری اخیرش مدعی است، این جنگلها نهتنها در چند دهه اخیر کاهش سطح نداشته، بلکه رو به افزایش هم بوده است.
با این حال سازمان محیط زیست و بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاههای کشور معتقدند که روند بهرهبرداریهای تجاری و غیرتجاری از جنگلهای شمال کشور، به گونهای بوده که اگر به همین شکل ادامه یابد، شاید تا 50 سال دیگر چیزی از جنگل باقی نماند اما در نقطه مقابل سازمان محیط زیست، معاون جنگل سازمان جنگلها و مراتع کشور معتقد است: طرحهای جنگلداری که با بهرهبرداری همراه است، یک فرصت بوده و اگر متوقف شود، تهدیدات زیادی متوجه جنگلها خواهد شد.
او جنگلهای هیرکانی را نیازمند تنفس و آیش 10 ساله نمیبیند و میگوید: در نتیجه 50 سال اجرای طرحهای جنگلداری، تراکم جنگل افزایش یافته است. مساحت جنگل در مسیر صعودی است، سلامت و شادابی جنگل بالا رفته است، نرخ ریسکپذیری در حوادث قهری کاهش یافته و ضریب رشد پایههای جوان نیز بیشتر شده است، بااینحال اجرای هیچ طرحی در کشور بیعیب و نقص نیست و باید نیمه پر لیوان را دید و قضاوت عادلانهای از تلاش گذشتگان داشت.
اکنون این پرسش مطرح است که نیمه پر لیوان در طرحهای جنگلداری که سنگ بنایش بهرهبرداری تجاری از جنگل است، چیست؟ 9 ماه قبل و درحالی که هنوز طرح تنفس جنگل با اقبال عمومی در دولت مواجه نشده بود و فقط سازمان محیط زیست و برخی محافل علمی و زیستمحیطی پیگیر تحقق آن بودند، بهزاد انگورج، معاون امور جنگل سازمان جنگلها، گفته بود: نظریه موسوم به «تنفس بهرهبرداری از جنگلهای شمال» نظریه پختهشدهای نیست و کاملا خام است؛ چون با احصای عوامل تخریب، اجرای یک هدف موهوم را دنبال میکند.
او گفته بود: با استفاده از آمار عمدتا غیررسمی، نباید گفت حال جنگلهای محدوده طرح جنگلداری خوب نیست. ایجاد ابهام درباره عملکرد مثبت طرحهای جنگلداری، به منزله نادیدهگرفتن خدمات ایجادشده در جنگل یا دیدن خدمات انجامشده و نپذیرفتن آن همه خدمات انجامشده، ناسپاسی است. اینکه آیا کسی حق دارد این خدمات 50 ساله را بپذیرد یا نپذیرد، موضوع سادهای نیست. اجماعنظر تخصصی استادان متخصص جنگل در بخشهای دانشگاهی و تحقیقاتی و اجرائی، ادامه اجرای طرحهای جنگلداری است و اساسا با توقف بهرهبرداری از جنگل به معنی رهاکردن مدیریت، هیچ موافقتی ندارند. استادان متخصص مجرب بر این باورند که میتوان خدمات طرحها را ارتقا داد؛ از اینرو بر بازنگری و تجدیدنظر طرحها برای بهینهسازی مدیریت، حفاظت و نظارت ابراز نظر میکنند که پسندیدهترین شکل برخورد برای حل این مسئله است.
در مقابل چنین مخالفتهایی، موافقان زیادی هم صف کشیدهاند. هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران و رئیس دانشکده منابع طبیعی و کشاورزی، یکی از آنهاست و میگوید: بهطورکلی من موافق استراحت جنگلها هستم. من معتقدم این جنگلها بهطورکلی توانایی تولید چوب را ندارند و درست نیست که برای چوب این جنگلها برنامهریزی کنیم؛ زیرا جنگلهای شمال کشور اهمیت بینظیری دارد؛ میراث طبیعی جهان و محل ذخایر ژنتیکی است و همچنین سطح بسیار کمی به نسبت مساحت کل کشور دارد.
درحالحاضر شاهد مشکلات بسیاری ازجمله مرگ دستهجمعی گونهها در جنگلهای شمال هستیم که نشان میدهد، این اکوسیستم اکنون توانایی تولید چوب را ندارد و آفات مختلف و خشکیها در رویش درختان تأثیر بسیاری گذاشته است. همچنین گفته میشود که این جنگلها 10 درصد از نیاز چوب مصرفی کشور را تأمین میکند، چه نیازی وجود دارد که برای این 10درصد این جنگلهای ارزشمند را تخریب کنیم.
همزمان با این بحثها که احتمال تأثیر هر کدامشان بر تصمیم نهایی نمایندههای مجلس وجود دارد، سازمانهای مردمنهاد و فعالان محیط زیست شهرستان شاهرود، در نامهای که خطاب به رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس، رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی و سایر نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارسال کردند، خواستار پیگیری جدی طرح تنفس ۱۰ساله جنگلهای شمال کشور شدهاند.
در بخشهایی از این نامه آمده است: بسیاری از کارشناسان و استادان برجسته در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، سالهاست که خواستار توقف ۱۰ساله بهرهبرداری از چوب جنگلهای شمال کشور هستند. نتیجه اجرای این طرح کاملا فنی و منطبق با تمام موازین دانش جنگلداری و جنگلبانی که از آن بهعنوان طرح تنفس جنگلها یاد میشود، ایجاد فرصت برای بازسازی جنگلهای ارزشمندی است که این روزها واپسین نفسهای خود را میکشند. درحالحاضر، ۱۰۳ حوزه آبخیز جنگلهای هیرکانی - کاسپیانی شمال ایران، ازسوی ۵۰ مجری طرحهای جنگلداری، نه «مدیریت» بلکه در زیر سایه سکوت سرد و خزانزده سازمان متولی جنگلهای کشور، مورد بهرهکشی بیرحمانه قرار میگیرند.
افزایش معنادار شمار سیلابهای خانمانسوز در این ناحیه و ارائه آماری مبنی بر ناپایداری ۹۰ درصدی این جنگلهای ارزشمند 30 میلیونساله که به گفته بسیاری از اهل فن، مادر جنگلهای پهنبرگ اروپا به شمار میرود، سندی آشکار بر این ادعاست، البته موضوع نابودی پهنههای گسترده این جنگلهای ارزشمند در سالهای گذشته، تنها به اجرای طرحهای جنگلداری محدود نمیشود.
نویسندگان نامه، به فعالیتهای دیگری که موجب تخریب جنگلهای شده است هم اشاره کرده و نوشتهاند: حضور بیش از سهونیم میلیون واحد دامی که این رویشگاههای جنگلی را بهعنوان چراگاه خود برگزیدهاند، جادهسازیهای پیدرپی و بیامان همانند آنچه که چندی پیش قرار بود بر سر جنگل ابر یا بر سر جنگلهای پارک ملی پابند نکا بیاید، زمینخواری و تغییر کاربری زمینهای گستره جنگلی که گویا دیگر قبح خود را هم از دست داده، دفن روزانه هزاران تن زباله و پسماند شهرهای شمالی در دل این جنگلهای زیبا و بیهمتا، بهرهبرداری از کانسارها و دهها مورد دیگر که مجال پرداختن به آنها در این نوشتار مقدور نیست، همگی با اتحادی نانوشته، مشغول کوبیدن تیشههای خود بر ریشههای این ثروت ملی و جهانی هستند.
در پایان این نامه هم خطاب به نمایندگان مجلس، آمده است: دغدغهمندان آینده زیستبوم ایران اسلامی منتظرند تا بار دیگر با ورود جدی نمایندگان محترم مجلس در این موضوع و در سالی که از سوی مقام معظم رهبری به سال اقدام و عمل نامگذاری شده است، طرح تنفس 10ساله جنگلهای شمال کشور در کوتاهترین زمان ممکن تصویب و اجرائی شود.
وقف عجیب 5 هزار هکتار از جنگل هیرکانی مازندران
همزمان با بحث و جدلهایی که درباره لایحه تنفس 10 ساله جنگلهای شمال در جریان است، برخی خبرهای عجیب هم درباره این خطه نیز شنیده میشود.
مدیرکل منابع طبیعی استان مازندران با اشاره به انتقال مالکیت پنج هزار هکتار از جنگلهای هیرکانی به اوقاف گفته است: وقفنامهای متعلق به سال ۱۳۲۶ قمری وجود دارد که فردی دو روستا را با درختان مثمر و غیرمثمر و مراتع آن وقف کرده است. البته حدود و ثغور این وقف مشخص نیست، اما در این وقفنامه حرفی از جنگل نیست، بلکه درباره روستا صحبت شده است و بحث روستا هم به ما ارتباطی ندارد، اما کارشناسان دادگستری در آخرین نظر خود عنوان کردهاند که حدود پنج هزار هکتار از این جنگلهای هیرکانی نیز به این وقف مربوط است.
این درحالی است که حدود ۱۰ الی ۱۲ سال پیش، زمانی که این مسئله طرح موضوع شده بود، رأی بدوی و تجدیدنظر به نفع سازمان جنگلها صادر شد، اما پس از آنکه دیوان عدالت اداری به این موضوع ورود کرد، نظر کارشناسان دادگستری نیز تغییر کرد و نظر آنها در آخرین رأی در تاریخ 8/3/92 به وقفیبودن این جنگلها بود.
مدیرکل منابع طبیعی استان مازنداران با اشاره به اینکه در تلاش هستیم تا دوباره این پرونده حقوقی را به جریان بیندازیم، ادامه داد: تنها راه خروج از این وضعیت رأی محاکم قضائی است؛ در غیراینصورت، این جنگلها برای اوقاف است و هر کاری بخواهد، میتواند در آن انجام دهد و دیگر به کسی ربطی ندارد و درواقع مدیریت این جنگلها از سازمان جنگلها گرفته شده است.
۴۲۲۳۶