به گزارش ایسنا محمود احمدینژاد در پانزدهمین همایش فرماندهان، روسا و مدیران ناجا با سپاس خداوند به دلیل توفیق حضور در این جمع از آنان به عنوان " عزیزان، خادمان ملت ایران و یاران وفادار انقلاب و همراهان فداکار ملت ایران در عرصههای سخت" یاد و اظهار کرد: بسیاری از شماها یادگاران دوران عزتآفرین دفاع مقدس هستید. بسیاری از شما همراهی، همدلی و همنفسی با شهیدان را درک کردهاید. بسیاری از شماها زندگی اجتماعی خود را با تعهد به آرمانهای بلند الهی انقلاب اسلامی آغاز کردید. قلب بسیاری از شماها دائما برای انقلاب، ارزشهای الهی انقلاب و برای نظام برآمده از پاکترین خونهای این ملت میتپد. بسیاری از شما وجود خود را وقف ملت ایران و انقلاب کردهاید و من خدا را سپاسگذارم که در جمع شما حضور دارم.
اهم ادامه سخنان رییس جمهور عبارت است از:
-
سه موضوع را در این جمع بیان می کنم. مطلب اول درباره اساس ماموریت ماست؛ اصلیترین و محوریترین ماموریت ما تلاش برای ساختن انسان است. همه این آفرینش برای انسان و در خدمت انسان خلق شده است و اگر موضوع انسان را از آفرینش برداریم، چیزی باقی نمیماند. خداوند متعال تمام هستی را برای انسان و در خدمت انسان و برای شکوفایی انسان خلق کرده است. انسان باید شکوفا و الهی شود؛ چراکه انسان باید آیینه تمام نمای خداوند باشد.
-
خداوند انسان را خلق نکرده که در کینه، دشمنی و خودخواهی زندگی و در این مسیر حرکت کند.
-
بیان اینکه " هنوز انسان شکوفا نشده و حقیقت انسان آشکار نشده است" گفت: انسان بناست که تجلی علم خداوند باشد. با تمام پیشرفتهایی که در علم صورت گرفته اگر زحمات عالمان و اندیشمندان را نادیده نگریم، باید بگوییم ما در زمینه علم در نقطه صفر و یا کمی بالاتر از صفر هستیم و هنوز تسلط انسان بر علم و عالم محقق نشده است. هنوز از علم، حکمت، رافت و عشق چیزی متجلی نشده است جز در مواردی و در پیامبران الهی و ائمه اطهار، چیزی در عالم رخ نداده است.
-
اولین عالم برای شکوفایی انسان شناخت خود انسان است و هنوز عظمت انسان شناخته نشده است، هنوز پوسته ضخیم خودخواهی و جهل در انسان شکسته نشده است، تا نگاه انسان به افقهای دور دوخته شود.
-
ایمان، رفتار انسانی و حرکت تعالیبخش در راستای شکوفایی انسان اهمیت دارد. همه اینها نیازمند شناخت راه، راهنما ، نیازمند الگو و امام است. پیامبران الهی آمدند تا دست بشر را بگیرند و وارد راهی کنند که یک امام و انسان کامل پیشقراول این راه است و هنوز این امر محقق نشده است.
-
انسان نیازمند فرهنگ و اخلاق است. بزرگترین نیاز بشر امروز فرهنگ و اخلاق است. جامعه بشری نیازمند بمب اتم و لشکرکشیهای گسترده و حتی نیازمند شورای امنیت، حق وتو نیست. اینها همه برای سرکوب کردن و نابود کردن حقیقت انسان و ابزار شیطانی است. انسان کنونی بیش از همه تاریخ نیازمند اخلاق و فرهنگ است.
-
مشکل عالم این است که انسانهای بیفرهنگ، بیاخلاق در مراکز قدرت، ثروت و مراکز جهانی حاکم شدهاند. مشکل دنیا سیاستهای اقتصادی و امنیتی نیست. مشکل دنیا نبود اخلاق و فرهنگ و ضرورت حضور انسانهای با فرهنگ و با اخلاق در مراکز جهانی است.
-
اگر کسی قدرت انسان را بشناسد، تن به پستی و کارهای خلاف نمیدهد. اگر کسی قدر انسان را بداند ظالم نمیشود و ظلم را نیز نمیپذیرد و به کمتر از قلههای کمال انسانی رضایت نمیدهد و مشکل در حال حاضر این است که انسان شناخته و شکوفا نشده است.
-
بالاترین روش اصلاحی جامعه این است که آحاد جامعه قدر خود را بدانند و اگر ما میبینیم که عدهای تن به پستی و بزهکاری میدهند این است که قدر خود را نمیدانند و انسان را نشناختهاند.
-
بزرگترین ماموریت ما و ماموریت انقلاب اسلامی تبیین و ترویج این حقیقت است. یعنی باید انسان را به انسان بشناسانیم وگرنه اتفاقی نمیافتد. اگر جمهوری اسلامی ایران دو هزار و 500 سال ادامه پیدا کند، ولی این موضوع محور و برنامه نباشد، اتفاقی نمیافتد. ما نیز میشویم مثل دیگرانی که زمانی اوج داشتند و رو به اضمحلال حرکت کردند، رمز ماندگاری انقلاب اسلامی نیز تاکنون پایبندی به این حقیقت بوده و اینکه این موضوع محور کار بوده است. یعنی معرفی حقیقت انسان و ترویج اخلاق بالای انسانی و اگر این را برداریم چیزی از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی باقی نمیماند در واقع ماموریت اصلی ما انتقال فرهنگ و اخلاق اسلامی و معرفی انسان و ارزشهای انسانی به جامعه بشری است.
-
جمهوری اسلامی درست نشده است که ما به هر قیمتی بمانیم، اگراینطور بود حضرت علی(ع) امام حسین(ع) و امام حسن(ع) اولا بودند، به فضل الهی شرایط تاریخی و سنتهای الهی به گونهای است که پافشاری بر این ماموریت رمز ماندگاری ماست.
-
بالاترین خیانت شیاطین و نقطه تمرکز آنها این است که انسان را از حقیقت انسان دور کنند و اجازه ندهند که قله کرامت انسانی شناخته شود و اگر این رابطه قطع شود ما شاهد سقوط خواهیم بود و چیزی دیگر باقی نمیماند.
-
عزیزان من! مهمترین ماموریت ما معرفی انسان و معرفی فرهنگ و اخلاق انسانی و انتقال آن است. انجام این ماموریت نیازمند لوازمی است و اگر این لوازم نباشد این ماموریت انجام نمیشود. اگر همه ظواهر را نیز درست کنیم ماموریت انجام نمیشود؛ چراکه همانطور که گفته شد این امر نیازمند لوازمی است. اولین لازمه درست انجام این ماموریت این است که خودمان عامل باشیم. امروز دولت، مجلس، نیروی انتظامی و دستاندرکاران اداره کشور حقیقت ماموریتشان این است که فرهنگ و اخلاق را منتشر کنند و البته لازمه آن این است که خودمان ساخته شده باشیم و در واقع عامل باشیم.
-
انتقال فرهنگ با انتقال بیفرهنگی متفاوت است برای اینکه کسی سقوط کند، کافی است که خود را فراموش کند و رابطهاش با آسمان قطع شود. اگر میخواهید کسی را به راه مستقیم هدایت کنید، باید خود دعوتکننده بهرهای از هدایت برده باشد. انسان بیاخلاق و ساخته نشده نمیتواند انسان را بسازد.
-
لازمه دوم انجام این ماموریت محبت و عشق است. عزیزان من! بستر انتقال فرهنگ و اخلاق و ارزشها عشق و محبت است و محال است که ارزشهای الهی خارج از مجرای عشق منتقل شود. در طول تاریخ همه ارزشها و اخلاق متعالی از کانال عشق و محبت منتقل شده است.
-
اگر محبت و عشق به انسانها نباشد، در واقع نمیتوان در انجام این ماموریت موفق بود و اخلاق منتقل نمیشود. برای اینکه تربیتی رخ دهد و اصلاحی صورت گیرد باید عاشق مردم و جامعه اسلامی باشیم، همانطور که پیامبران و ائمه اطهار بودند. محال است که اخلاق و اندیشه متعالی بدون محبت در جامعه منتشر شود، غربیها چقدر کتاب نوشتند و دروغ گفتند برای اینکه به ناحق اثبات کنند که پیشرفت اسلام براساس شمشیر بوده است این یک دروغ بزرگ تاریخی است. آنجا که با شمشیر پیش رفتند پس رفتند. اسلام بر اساس شمشیر پیش نرفت چرا در آندلس پس زده شدند؟ به نظر من علت اصلی آن بود که اسلامی که منتقل شد اسلام ناب و از مجرای درست نبود. اسلامی که عباسیان بخواهند معرفی کنند چه اسلامی خواهد بود.
-
ملت ایران اسلام را از سرچشمه گرفته است و در واقع اسلام ناب را دریافت کرده است. چون ملت ایران حقیقت را گرفته است، در پای دفاع از اسلام ایستاده و شهید داده است. اینکه تصور شود با چهار تا ماهواره و نشان دادن فیلم و شایعه درست کردن ملت ایران آنوری میشود، اشتباه است؛ چراکه ملت ایران اسلام ناب را از مجرای درست گرفته و این اسلام ناب با فطرت و قلب ملت ایران پیوند خورده است. پیروان اسلام ناب محمدی در طول تاریخ قطعه قطعه شدهاند، ولی پای اسلام ایستادهاند و اسلام را حفظ کردهاند. وقتی که دل انسان با اصل حقیقت پیوند بخورد، محال است که انسان این حقیقت را کنار بگذارد. کسی که طعم شیرین امامت و حقیقت و قله را چشیده باشد، محال است که دیگر به پایین قله رضایت دهد.
-
چرا ملت ایران پای اسلام ایستاده و خواهد ایستاد؟ علت این است که ملت ایران اسلام ناب را در بستری از عشق و محبت دریافت کردند، اینکه عدهای میگویند مردم ایران به زور شمشیر اسلام آوردند و در واقع اسلام با شمشیر در ایران گسترش پیدا کرد یک دروغ بزرگ تاریخی است. ملت ایران اسلام را از سرچشمه زلال آن و از اهل بیت(ع) گرفتند وگرنه چیزی که با سپاه نظامی بیاید با سپاه نظامی نیز میرود.
-
میبینید سازشکاریها را؛ کسانی که مدعی رهبری جهان اسلام هستند ولی پای کثیفترین و ذلتبارترین اسناد را امضا میکنند، علت این است که آنچه دریافت کردهاند اسلام نیست و از مسیر محبت و عشق دریافت نکردهاند.
-
عنصر محوری امامت و ولایت محبت و عشق است. در مسیر امامت و ولایت کینه معنایی ندارد.
-
تا عاشق مردم نباشیم و مردم را دوست نداشته باشیم، نمیتوان در مسیر اصلاح حرکت کرد. تا محبتی نکنیم، هیچ ارزش اخلاقی منتقل نمیشود. برای تقویت محبت نیز عواملی لازم است که یکی از این لوازم تقویت محبت اجرای عدالت است. اجرای عدالت عشق و امید میآورد، ولی وقتی تبعیض و ظلم باشد، کینه و فاصله ایجاد میشود. وقتی محبتی از بین برود اخلاق نیز از بین میرود و اگر میخواهیم جامعه سرشار از محبت باشد، باید عدالت را قاطعانه اجرا کنیم . پایه استقرار جامعه عدالت است، عدالت محبت ایجاد میکند و محبت نیز همبستگی و عشق.
-
رمز تضمین عشق اجرای عدالت است. شما میبینید شعار عدالتی که جمهوری اسلامی مطرح کرده و پرچم آن را در عرصه جهانی برافراشته، چه فضایی را در دنیا ایجاد کرده است. البته عدهای چشم خود را میبندند و نمیخواهند بگذارند دیگر ملتها این را ببینند ولی میبینیم که ملتهای مختلف به جمهوری اسلامی ایران و بحث عدالتی که مطرح کرده است، علاقمند هستند و از آن استقبال میکنند؛ چراکه پرچم عدالت را جمهوری اسلامی در عرصه جهانی برافراشته است. شما در دو سفر اخیری که داشتیم این مساله را مشاهده کردید، هرجا که برویم اینگونه است و اگر مستکبران اجازه دهند مشاهده میکنید که قاطبه ملتها در کشورهای مختلف عاشق راه ملت ایران و بحث عدالتی که جمهوری اسلامی مطرح کردند، هستند.
-
در داخل کشور نیز باید عدالت را به صورت قاطعانه اجرا کنیم و احدی نباید از اجرای عدالت مستثنی باشد؛ چراکه به محض اینکه ظلم آمد، پایهها سست میشود و این سنت الهی است. اگر در گوشهای از کشور ظلم باشد و عدهای از اجرای عدالت مستثنی باشند و در مورد آنها عدالت اجرا نشود، پایهها سست میشود و اگر تا امروز ایستادهایم به خاطر پافشاری بر عدالت است.
-
محال است که بتوان با تحقیر انسانها ارزشی را به انسان منتقل کرد. امروز چرا تیغ آمریکا در دنیا نمیبرد و سیاستهایش جلو نمیرود؟ برای آن است که آنها ملتها را تحقیر و کرامت انسانها را له میکنند.
-
احترام به کرامت انسانها لازمه انتقال پیام عشق و محبت و اخلاق اسلامی است. با تحقیر انسانها چیزی جز کینهورزی ، فاصله ، مقاومت و لجبازی حاصل نمیشود.
-
دستور اسلام این است؛ حتی کسی که خطایی انجام داده و مجازاتش در حد اعدام است، ما حق نداریم نسبت به این فرد توهینی انجام دهیم. البته در مجازات اسلامی موارد نادری است که مجرم باید تحقیر و بیحیثیت شود و اتفاقا بحث مهمی از این نوادر مربوط به کسانی است که به بیتالمال دستاندازی و حق را تضییع میکنند.
-
رعایت اخلاق، احترام به کرامت انسانی جزو مهمترین لوازم انتقال فرهنگ و اخلاق انسانی است. ارکان نظام اسلامی باید نماد بالاترین اخلاقگرایی، رعایت کرامت انسانی و احترام به انسانها باشد و نیروی انتظامی نیز باید تجلی اعلای این امر باشد.
-
نیروی انتظامی خط مقدم تماس جمهوری اسلامی با مردم است، شما با بدنه ملت در تماس هستید، شما در لحظه لحظه زندگی اجتماعی مردم وجود دارید و حتی در مواقعی در زندگی خصوصی مردم نیز حضور پیدا میکنید، مثلا در مواقعی که دعوا و درگیری باشد.
-
به لطف و هوشمندی شما و اعتقاد شما نیروی انتظامی روند تکاملی را طی میکند و من از شما متشکرم اما در این روند تکاملی نقطه مطلوب و قانع شدن کجاست؟ ما چقدر با نقطه مطلوب فاصله داریم؟ در نیروی انتظامی زحمتهای زیادی کشیده شده است، فداکاریهای زیادی شده است و در برخی از حوادث شما با فداکاری از جان و آبروی خود گذشتهاید ولی ما هنوز از نقطه مطلوب و ماموریت اصلیمان فاصله داریم.
-
ترویج این اندیشه مسوولیت درجه اول شماست. شما در کنترل تصادفات جادهای موفقیتهای زیادی داشتهاید و کارهای بزرگی انجام دادهاید و مردم در واقع شما را در انجام این ماموریت باور کردند؛ چراکه در نگاه شما دلسوزی و عشق برای خودشان را دیدهاند و با شما در انجام این ماموریت همراهی کردند، اگر همراهی نمیکردند چطور میشد؟ آیا امکان انجام کنترل وجود داشت ؟ یا در بحث ترافیک تهران؛ دو سه درصد متخلف هستند و با شما همراهی نمیکنند ولی حدود 97 درصد مردم با شما همراهی میکنند. آیا اگر این همراهی وجود نداشت میشد ترافیک را کنترل کرد؟ اکثریت مردم با شما همراهی میکنند؛ چرا که در شما محبت و دلسوزی را دیدهاند.