بخشهایی از گفتگوی وی را در ادامه بخوانید؛
*درحال حاضر شاید حدود ۱۵ یا ۲۰ اسم در جریان اصولگرایی برای کاندیداتوری مطرح شده اما از بین این اسامی آقای قالیباف برای افکار عمومی شناخته شده تر است و سابقه مدیریتی بیشتری هم در کارنامه دارد. البته هرکس بیشتر می نویسد غلط بیشتری هم دارد و ممکن است انتقاداتی به ایشان وارد باشد.
*به هرحال ما اکنون قضاوت نمی کنیم چون مرجع تصمیمگیری نیستیم و منتظر میمانیم چهرههای مختلف از سوی افراد و گروههای اصولگرا مطرح شوند. البته شرط حضور در این دوره انتخابات این است که محوریت جامعتین پذیرفته شود. فرق این انتخابات با گذشته این است که کسانی می آمدند و بازی را برهم میزدند و سعی میکردند امتیاز بیشتری بگیرند اما در این دوره چنین نیست و جریان اصولگرایی به دنبال وحدت با اصول است و نه وحدت با یکدیگر. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین چارچوبها و اصول مشخص خود را عرضه میکنند و هرکس به آنها نزدیکتر شد اصولگراتر است. اگر کسی این بیعت را نپذیرفت و خود را از این صف جدا کرد طبیعتا اصولگرایان لزومی نمیبینند که امتیاز ویژه ای به او بدهند.
*{در پاسخ به اینکه آیا رقابت تنها یک گزینه اصولگرا با حسن روحانی در انتخابات پیش روقطعی است}: در سیاست هیچ چیز قطعی نیست. همانطور که ناممکن، ناممکن است. انتخابات موضوعی انسانی است و انسان موجود پیچیدهای است. به خصوص در کشورهایی که نظام ساختاری حزبی غالب نباشد و بیشتر افراد تاثیر بگذارند، طبیعتا مواضع، مواضع قطعی نخواهد بود و ممکن است افراد و جریانات با ایجاد امواج بعضی تصمیمات را تغییر دهند. اما در مجموع امیدواریم دو بال دموکراسی در کشور، یعنی جریان اصولگرا و اصلاحطلب بتوانند وظیفه خود را در پیشبرد اهداف نظام در بستر افکار عمومی دنبال کنند.
*در جریان اصلاحات دیدگاههای مختلفی وجود دارد. بخشی از آنها همچون حزب اعتدال و توسعه میگویند که آقای روحانی گزینه مطلوب ماست. کاندیدای برگزیده حزب کارگزاران با انتقادات کمی درحال حاضر آقای روحانی است البته معتقد هستند که ایشان باید خود را بیشتر با آقای هاشمی و سیاست ایشان تطبیق دهد که ممکن است آقای روحانی چنین دیدگاهی به این شکل نداشته و برای خود نوعی استقلال رای قائل باشد.
*از سوی دیگر کاندیدای مطلوب جریان اصلاحطلب یعنی جریاناتی که قبلا به عنوان اصلاحطلب دوم خردادی مطرح بودند، آقای روحانی نیست و گزینه ناگزیر آنها ایشان است. آنها معتقدند فعلا چارهای نیست جز اینکه فعلا از آقای روحانی حمایت کنیم چون او فضای تنفسی برایشان ایجاد کرده و میتواند پل و گذاری برای رسیدن به شرایط اصلحطلبانه باشد بنابراین این جریان نیز از آقای روحانی حمایت میکنند. در عین حال انتقادات خاص خود را هم دارند و نوعی صفبندی نیز نشان میدهند که اگر دولت آقای روحانی در آینده نتوانست کارکردهای مناسبی داشته باشد بگویند ما در آن زمان انتقادات خود را مطرح کردیم.
*نهی و توصیه رهبری به آقای احمدینژاد در حوزه ریاستجمهوری بوده و ممکن است ایشان از این حداقل فرصت چهار ساله، به سازماندهی روی بیاورد و به شکل غیرمستقیم دیدگاههای خود را پیش ببرد و ممکن است حزب وتشکیلاتی به صورت محوری سامان دهد. البته احزاب فرعی کنار او همچون پایداری و امثالهم، به صورت غیر رسمی از او حمایت می کنند که اگر این روند ادامه پیدا کند ممکن است آقای احمدینژاد برای انتخابات شوراها برنامهریزی داشته باشد.
*ما انتقاداتی نسبت به جبهه پایداری داریم اما نه از نظر اعتقادی بلکه از لحاظ عملکردی. ما معتقد به حرکت سازمانی هستیم به این معنا که نظراصولگرایان را با محوریت جامعتین بپذیریم و هرکس تصور کند جامعتین مانند هر حزب دیگر در کنار احزاب فقط یک رای را دارد؛ قبول نداریم و به نظر میرسد پایداری اینگونه فکر میکند.
*ما برای جامعتین نظر فراتری قائلیم و معتقدیم آنها باتوجه به تسلطی که به مباحث ایدئولوژیک دارند می توانند به نوعی نقش هدایتگر و درعین حال داوری ایفا کنند. هر جا جامعتین را کنار زده شد رفتارهای افراطی جای آن را گرفت. تا کنون هم دیدیم هرجا جامعتین بوده رفتار جریان اصولگرا خیلی سامانمندتر، منظمتر، مدیریت شده تر و با ادبیات فاخرتر بوده و معتدلتر عمل کرده است.
*در دورهای جبهه پایداری سعی کرد باج بگیرد و بازی را بهم بزند که به ضرر اصولگرایان شد
*پیش از این جبهه پایداری خواست جامعتین را مانند یک حزب و تشکیلات کنار سایرین ببرد، خود را در همان سطح بداند و بعدا هم آن را کنار بگذارد و هرجا توانستند از سازمان خارج شدند و سعی کردند باج بگیرند یا برخورد کنند، بازی را به هم زدند این کار به ضرر اصولگرایان و به نفع اصلاحطلبان تمام شد.
*در این دوره انتخابات نیز ما آنها را حذف نمیکنیم. جریان اصولگرایی هیچکس را حذف نمیکند. جریان اصولگرایی و جامعتین یک دعوت میکند و در چارچوبی عقلانی سعی در رسیدن به افق و افراد مشترک را خواهیم داشت.
2929