این روزها دربارهی دو برخورد قضایی خواندیم و شنیدیم. اولی این گفتهی دادستان تهران بود که میگفت گزارشی که یاشار سلطانی مدیر سایت معماری نیوز منتشر کرده محرمانه بوده، هر چند مهر محرمانه نداشته و او به این دلیل - و نه به دلیل ارتباط با پروندهی املاک نجومی - بازداشت شده است.
مطلب دوم این بود که سعید مرتضوی در پروندهی تامین اجتماعی به جمعا ۱۳۵ ضربه شلاق محکوم شده است و این حکم نیز بدوی و قابل تجدید نظر است.
من به عنوان یک شهروند که تصادفا روزنامهنگاری هم میکند نمیفهمم کجای درک بسیط و خامم از عدالت مشکل دارد که وقتی این دو برخورد را کنار هم میگذارم ازشان حسی جز عدالت به من دست میدهد.
یک روزنامهنگار را بیش از یک ماه و نیم در بازداشت نگاه داشتهاند چون سندی را که در واقع گزارش سازمان بازرسی در مورد فساد در شهرداری بوده و شهردار نیز در آخرین جلسهی شورای شهر اصل وجود این فساد و مسئولیت آن را پذیرفته و مهر محرمانه هم نداشته اما به گفتهی دادستان محرمانه بوده منتشر کرده، یک نفر دیگر را که خودش قاضی و دادستان و حقوقدان بوده با وجود محرز شدن برداشت اموال سازمان تامین اجتماعی مشمول عنوان اختلاس ندانستهاند و به اتهام تصرف غیر قانونی تنها به ۷۰ ضربه شلاق (و نه حتی رد مال) محکوم کردهاند.
پرسش البته جدی است. چه خطایی در تصور یک شهروند روزنامهنگار از عدالت وجود دارد که با وجود اعتماد به قوهی قضائیه و قضات محترم مقایسهی این دو برخورد برایش تصویری از عدالت نمیآفریند؟