تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۵:۰۶

صلح امام حسن(ع) مایه حفظ جان‌های مردم، عامل انسجام جامعه اسلامی و جهادی بزرگ بود.

امام حسن (ع) دومین پیشوای معصوم شیعه، در کارنامه خویش اقدامی دارد که فخرآفرین و مایه مباهات است، هر چند درک زوایای آن برای بسیاری آسان نیست.

امامان به عنوان الگوهای برین زندگی والا و الهی، بهترین کردارها را متناسب با اقتضائات و نیازهای زمانه داشته‌اند، به گونه‌ای که اگر هریک از آنان در جای دیگری قرار می‌گرفت به مانند همو عمل می‌کرد و همانند او پیش می‌رفت. اساسا ائمه به مثابه یک فرد، در دویست و پنجاه سال۱ به ایفای نقش الهی و انجام مأموریت والا دست زدند، از این رو ترجیح یکی بر دیگری ناشی از عدم شناخت همه آنان است. صلح امام حسن(ع) با رقیب سرسختش معاویه از این منظر شایسته واکاوی، تأمل و الگوبرداری است و تصور این که صلح آن حضرت نشان شکست یا ناشی از روحیه مسالمت‌جویی آن امام بود، ستمی نابخشودنی است، چنان که رسانه‌های جمعی امروزه مرتکب آنند و از کنار آن با سکوت معناداری می‌گذرند. بی گمان اگر امام حسین(ع) به جای امام حسن (ع) بود، به مانند او عمل می‌کرد، چنان که اگر امام حسن (ع) در زمان امام حسین(ع) قرار می‌گرفت به شیوه او پیش می‌رفت و اگر هر یک از این دو در زمان امام صادق (ع) واقع می‌شدند، منش و سیاست او را به کار می‌بردند، چون همه آنان اهدافی معین و مأموریتی همگن داشتند. وظیفه شیعه البته شناخت صحیح سنت و منش آن بزرگواران و حرکت در مسیر آنان و انطباق عمل خویش با سیره ایشان است.

آن چه ائمه را به اخذ تصمیم و عمل وا می‌داشت، مبارزه با ظلم و اجرای عدالت الهی، فراهم کردن زمینه اتحاد و انسجام امت اسلامی، ممانعت از تفرق و جدایی، و از همه این‌ها برجسته‌تر تأمین زندگی مردم و حفظ خون آنان بود۲ که غایت دیانت اسلامی و سنت نبوی در پرتو اعتقاد به توحید است، اما خشک‌اندیشانی که خدا و دین را وسیله دنیای خویش می‌خواستند، به درستی دقایق رفتار ائمه (ع) را در نیافته، گاه با خشم و تندی در مقابل آنان می‌ایستادند، چنان که خوارج در جریان حکمیت که امری برآمده از اقتضائات و ضرورت‌ها بود، در مقابل امام علی(ع) ایستادند و با سخنان و تهمت‌هایی آن حضرت را به سختی آزردند، و دسته‌ای حرکت امام حسین(ع) را از آغاز مقرون به شکست دانسته و نصیحت‌گرانه از او می‌خواستند تا از عمل خویش صرف نظر کند، اما هیچ یک از این پیشوایان به گفته‌های تندروانی که به ظاهر از سر دین داری ابراز دلواپسی می‌کردند، وقعی ننهاده و هم چنان بر اصول خویش پای فشردند، چنان که پیامبر اسلام (ص) در صلح حدیبیه چنین کرده و جلوی برخی از متعصبان کوته‌اندیش ایستادگی کرد و اقدام خویش را در مصالحه با دشمن، به سود آینده جامعه اسلامی دانست و تاریخ نیز به خوبی نشان داد که اگر جز این عمل می‌شد هرگز اهداف عالیه اسلامی محقق نمی‌شد.

صلح امام حسن(ع) با همه گفتگوهایی که در باره جزئیات آن وجود دارد، حرکت مجاهدانه، مدبرانه، شجاعانه، حساب شده و آینده‌نگرانه بود که از یک سو موقعیت شیعه را در زمانی که از هر سو مورد هجمه قرار داشت، تثبیت کرد، از دیگر سو جلوی خون‌ریزی و قتل مسلمانان را گرفت و از سوی سوم، جلوی تفرق و از هم‌پاشیدگی نظام و جامعه اسلامی را گرفت، حرکتی که از منظر تمدنی بس بزرگ و ارجمند است. امام حسن (ع) با این که خلیفه مشروع و رسمی جامعه اسلامی و منتخب مردمی بود، بی آن که به موقعیت سیاسی خویش بیندیشد یا برای حفظ قدرت خود بکوشد با بیان و پذیرش شرایطی که به راستی از نگاه بلند او حکایت داشت به مصالحه با رقیب خویش که از حداقل مشروعیت بهره نداشت، ولی می‌توانست ضربه کاری بر پیکره امت اسلامی وارد سازد، تن داد و نامی ماندگار از خود به جای گذاشت. البته این اقدام امام حسن (ع) به آسانی در ذهن مردم جای نگرفت. برخی از درک آن ناتوان بوده و آن را به ضرر مومنان قلمداد کرده و گستاخانه آن حضرت را خوارکننده مومنان خطاب کردند. امام به رغم چنین نگاه‌هایی که از سوی پیروان و به ظاهر دوستان ابراز می‌شد، تصمیم و عمل خویش را عزت‌بخش مومنان، حافظ خون آنان و به مصلحت جامعه اسلامی بر شمرد.۳ امام با اقدام شجاعانه و آینده‌نگرانه خود عظمتی در تاریخ آفرید تا آن جا که رقیبان و ناهمراهان در مقابلش سر تعظیم فرود آورده و وی را از زبان پیامبر (ص) به عنوان سروری که بین دو گروه مصالحه ایجاد می‌کند۴، ستودند، نقشی که به راستی نشان‌دهنده عظمت امام مسئول و دلسوز امت است. امام با اقدام خویش نه تنها از جان، مال و ناموس مردم محافظت کرد، بلکه بر اساسی‌ترین ارزش‌های دینی پافشاری و بدین‌گونه ازکتاب خدا، سنت رسول‌الله و سیره پدرش نگهبانی کرد. به راستی صلح او، هم چون جهادهای رسول خدا(ع)، نبردهای امام علی(ع) و شهادت امام حسین(ع)ارجمند و اثر گذار بود.

۱- مرحوم شهید صدر کتابی با همین رویکرد دارد با عنوان تنوع ادوار و وحدة هدف و مقام معظم رهبری نیز سخنانی در این خصوص ابراز کرده‌اند که در کتابی با عنوان انسان ۲۵۰ ساله گرد آوری شده است.

۲- امام علی(ع) در مکاتبه‌اش با معاویه بر این نکات تأکید می‌کند. رک: وقعة صفین، نصر بن مزاحمٍ، ص ۱۹۷؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۴۸۲ و... امام حسن(ع) نیز چنین نکاتی را علت تصمیم خویش ذکر می‌کند. دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص ۱۶۶؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۹۷ و ...

۳- امام این سخن را در پاسخ سفیان بن ابی لیلی یا حجر بن عدی که آن حضرت را با مذل المومنین خطاب کرده بود، ابراز فرمود. رک: مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص ۴۴؛ الاختصاص، شیخ مفید، ص ۸۲؛ بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج ۴۴، ص ۵۹.

۴- سنن ابی داود، ج ۲، ص ۴۰۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج ۱۳، ص ۲۲۵ و ...

 

منبع: خبرآنلاین