به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابراهیم حقیقی، طراح گرافیک، عکاس و مدیر هنری ایرانی، متولد ۱۳ مهر سال ۱۳۲۸ در تهران است. او عضو انجمن بینالمللی طراحان گرافیک، انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، انجمن تصویرگران کتاب کودک و انجمن فیلمسازان مستند ایران است.
حقیقی از سال ۱۳۴۷ تا کنون طراحی کتابها و مجلات گوناگون را برعهده داشته و برای فیلمها و سریالهای زیادی تیتراژ ساخته است. این هنرمند، تاکنون بیش از ۲۰ نمایشگاه هنری هم برگزار کرده که تازهترین آنها با نام «نقش غلط» این روزها در نگارخانه «آ» برپا شده است. او در این نمایشگاه مجموعهای از جدیدترین خط نگارههایش را که با الهام از اشعار حافظ خلق کرده به نمایش گذاشته است. در همین ارتباط با این هنرمند گفتوگویی کردهایم که میخوانید.
فکر میکنم این ششمین نمایشگاه خطنگارههای شما به شمار میآید. اینبار روی اشعار حافظ تمرکز کردهاید. در باره این رویکرد تازه بگویید.
آثار این نمایشگاه با مجموعه پیشین که «من و خیام و ماتیس» نام داشت و در گالری گلستان در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت، تفاوت فاحشی دارد. البته پیشتر نیز در مجموعه خطنگارهها به شعر حافظ پرداخته بودم اما این نخستین مجموعه مستقلی است که تمرکزش را بر روی شعر حافظ است.
اشعار حافظ جدا از بحث موضوع و محتوا، چه تاثیری بر شیوه کار شما داشت؟
انتخاب شعر یک سکوی آغاز بوده است ولی وقتی که از شعر عبور و نقاشی میکنیم، اثر هنری مهم است. در واقع شعر حافظ این انگیزش را در من به وجود آورد که این مجموعه را خلق کنم و من به هیچ وجه منکر تاثیر شعر حافظ نیستم.
در این مجموعه بر روی دو عنصر نقش و خیال که در آثار حافظ به وفور یافت میشود تمرکز داشتهام و پس از آن تمام تصاویری که در طول تاریخ با شعر این شاعر همخوانی دارد را گردآوری و در این مجموعه از آنها استفاده کردهام.
در «نقش غلط» به غیر از کلام و خط که فارسی هستند، مجموعهای از موتیفها به چشم میخورند که برای مخاطب فارسی زبان بسیار آشنا است و تاکید بر ایرانی و بومی بودن اثر دارند؛ از تصاویری که از بشقابهای دوره سلجوقی به جای ماندهاند تا مینیاتورهای رضا عباسی و اسنادی که در آن خط اهمیت ویژهای دارد.
تاکید دارید از ترکیب خطنگاره به جای نقاشیخط استفاد کنید. برای مخاطب، تفاوت این دو را باز میکنید؟
در مجموعه خط نگارهها خط یکی از عناصر کلیدی است اما نقاشیخط به شمار نمیرود، نقاشیخط به آثاری چون آثار حسین زندهرودی اطلاق میشود که خط در آن خوانا نیست، در حالی که این مجموعه چنین ویژگی ندارد. مبنای اصلی شکلگیری این مجموعه شعر حافظ است و من دوست دارم وقتی مخاطب این آثار را تماشا میکند، همچنان شعر حافظ برای مخاطب خوانا و قابل فهم باشد و خط و عناصری چون زیبایی موجب نشود که مخاطب از مفهومی که حافظ مدنظرش است، دور افتد.
درخصوص مستندی که آکوچیان برای این نمایشگاه ساختهاند توضیح دهید، چه شد که به این ایده رسیدید؟
مستند «نقش بر آب» ساخته مرتضا آکوچکیان با تهیهکنندگی آسیه مزینانی پخش میشود. این مستند 27 دقیقهای دربرگیرنده صحبتهای من درباره علت شکلگیری، تولد و مسیر طیشده در خط نگارهها است که به بهانه نمایش مجموعه ششم خطنگارههایم در گالری «آ» مطرح شده است.
این خط نگارهها چگونه شکل گرفتند و از چه زمانی به خوشنویسی آنها پرداختید؟
داستان خط نگارهها به سالهای بسیار دور باز میگردد. در سال 1372 تصمیم گرفتم که در آثارم از خوشنویسی سنتی فاصله بگیرم و از خطی استفاده کنم که ظرفیت و قابلیت این را داشته باشد که با آن شعر نو نوشته شود. بیشک خط نستعلیق، شکسته و ثلث قابلیت این را ندارند که شعر شاملو، نیما و یا سهراب با آنها نوشته شوند.
گرافیک به من یاد داده بود که ظرفیت بصری و مفهومی هر کلمه میتواند متفاوت و طراحانه باشد که بیان این ظرفیتها از عهده خوشنویسی سنتی بر نمیآید. از این رو تصمیم گرفتم که از خط ابداعی خودم برای نوشتن شعر این شاعران استفاده کنم.
من از زمانی که تصمیم گرفتم که روی مجموعه خط نگارهها کار کنم، برایم عنصر نقش و خیال خیلی اهمیت پیدا کرد و این دو عنصر را در شعر شاعران بسیاری جستوجو کردم و دریافتم که این دو عنصر در شعر حافظ بیش از هر شاعری استفاده شده است و پس از آن به دنبال تصاویری گشتم که این نقشی را که حافظ در شعرش از آن حرف میزند، کامل کند.
برای طراحی این نقشها به سراغ کدام دوره تاریخی رفتید؟
یکی از نقشهایی که یافتم، نقشهای کهن ایرانی در قرن ششم بود و من به سراغ نقشهای سلجوقی رفتم. سپس دنبال نقشهای معاصر گشتم و اول از همه با عکس کودکی خودم، پدرم و مادرم، روبرو شدم که این عکسها همگی نقش هستند، در حالیکه خود آن انسانها دیگر وجود ندارند، حتی من هم دیگر آن کودک نیستم ولی عکس و نقشم در آلبوم وجود دارد. همچنین از عکسهای دوره پهلوی اول که فیگور و آرایشها آن با امروز تفاوت فاحشی دارند و تصویر سازیهای کتابهای دعا نویسی و طلسم آثارم بهره بردم.
آیا خلق این خطنگارها تداوم پیدا خواهد کرد؟
امیدوارم. من از آن خلاصی ندارم و گیر خطنگاره هستم که مثل عاشقبودن، گرفتاری خوب است. من وقتی کار میکنم، تمام زندهبودن را درک میکنم و چه خوب میشود اگر مخاطب هم بتواند با آن ارتباط برقرار کند. این کار برای من خیلی لذتبخش است و قطعاً آن را ادامه میدهم. من به دوستانم گفتم که این نمایشگاه را باید بعد از دو سال برپا میکردم تا از بار آن راحت شوم و دیگر بتوانم به تمام فکرها و اتودهایی که در ذهنم جمع شده است، بپردازم. وقتیکه آدم با بازتابهای کارش برخورد میکند، قطعا انرژی میگیرد و موجبات تغییر و درک تازهتری را هم فراهم میکند.
تکرار، آفتی است که به کار بسیاری از هنرمندان میافتد و آنان را تبدیل به صنعتگر میکند، چگونه با این آفت مقابله میکنید؟
امیدوارم که کار من تکرار نشود، به قول شما در غیر اینصورت ما تبدیل به صنعتگر میشویم، مثل افرادی که در بازار اصفهان نشستهاند و مدام قلم میزنند؛ آنها کشف تازهای نمیکنند و فقط یک رفتاری را تکرار میکنند. من امیدوارم که اینطور نشوم و اگر بخواهم اینطور شوم، تلنگرهای شما باعث بیداری ما میشود. اینکه در آینده گیر کدام مفهوم، کدام متن و کدام شاعر بیفتم تا مرا به جایی ببرد را هنوز نمیدانم. شعر معاصر و مخصوصاً اشعار نیما مثل یک بار سنگین در ته دلم مانده است که خیلی گیر کار کردن آن هستم ولی باید یک فرصت و حوصلهای باشد که خودم را خالی و تصفیه کنم تا اشعار نیما در من پر شود.
57243