مهدی درستی: جلال متولی، نقاش و طراح، این روزها با نمایشگاه آثار خود تحت عنوان «آن گاه» در گالری جانا میزبان علاقهمندان شده است.
جلال متولی که سابقه 30 سال تدریس و مدیریت در هنرستان هنرهای زیبای پسران را دارد، تحصیلات خود را در هنرستان تجسمی پسران با آموزشهای رحیم ناژفر و رضا ایمانی آغاز کرد و سپس دوران دانشجوییاش را تحت آموزشهای هانیبال الخاص، شهاب موسویزاده، عربعلی شروه و روئین پاکباز پشت سر گذاشت.
او زمانی وارد عرصه حرفهای شد که جامعه دچار تغییرات و درگیر تحولات اساسی شده بود و طبعا او هم مثل بسیاری دیگر با گرایش به مسائل اجتماعی کارش را آغاز کرد و انسان موضوع اصلی کارهایش شد، ولی این نگرش باعت نشد که از کار در طبیعت غافل بماند و نقاشی منظره را همزمان در تمام این سالها دنبال کرده است.
مجموعه کارهای متولی را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد؛ پرترهها، آثار موضوعی، کار بر روی سطوح سنگی (طبیعی و مصنوعی) و منظرهها. او اینک تعدادی از تابلوهای منظره خود را در گالری جانا به نمایش گذاشته است. در همین ارتباط گفتو گویی با این هنرمند کردهایم که میخوانید.
از آخرین نمایشگاهی که برگزار کردهاید، یک دهه میگذرد، چه شد که دوباره تصمیم گرفتید آثار خود را به تماشا بگذارید؟
خیلی سریع و در عرض یک ماه برنامه این نمایشگاه چیده شد، من در حال تکمیل آثارم در چهار بخش پرترهها، کار بر روی سنگ، منظرهها و کارهای موضوعی برای برپایی نمایشگاهی بودم که مدیر گالری جانا در چند جلسه به دیدن من آمد و درخواست کرد که بخشی از این آثار را در نمایشگاهی در گالریاش به نمایش بگذاریم. پس از بررسیها بخش منظرهها را انتخاب کرد که به دلیل محدودیت مکان گزینشی از آثار انجام شد و حدود 24 تابلو در این نمایشگاه به روی دیوار رفته است.
طراحی این آثار مدت 10 تا 15 سال زمان برده است؛ در واقع من موازی کار میکنم، یعنی وقتی برای کار روی سنگ به طبیعت میروم، طراحی و نقاشی نیز از همان منظره انجام میدهم.
کارهای شما آثاری امپرسیونیستی است، البته روی بوم سیاه. در این باره توضیح دهید.
بله من از سبک امپرسیون استفاده کردهام، هنرمندان در این سبک بر روی بوم سفید نقاشی میکنند و هدفشان نمایش سریع از طبیعت با استفاده از نمایش نور و درخشانی محیط است. تفاوتی که من در این آثار ایجاد کردهام این است که به جای بوم سفید از بوم سیاه و به جای استفاده از قلم از کاردک استفاده کردهام که باعث میشود کار کمی خشن و تاریک شود و بیشتر جنبه جدی و اکسپرسیو بگیرد. البته برخورد همان برخورد است و تقریبا همه کارها به صورت یک جلسهای انجام شدند مگر کارهای بزرگ که دو روز طول کشیدند و در خود محیط طبیعت انجام شدند.
این نکته را هم باید اضافه کنم که نقاشی بر روی بومهای سیاه و تیره سابقهای طولانی دارد.
چه شد که شما هم به بوم سیاه روی آوردید؟
بیشتر به دلیل همزمانی کار بر روی سنگ است، چون سنگهای میگون که من از آنها استفاده میکنم، سیاه هستند. از نظر تکنیکی هم وقتی که روی بوم سفید کار میکنی، کار خام است و جیغ میکشد و بوم سیاه باعث پخته شدن کار میشود. بحث دیگر هم سلیقه هنرمند است که متناسب با آن از سبکهای مختلف استفاده میکند.
درخصوص اسم نمایشگاه برایمان توضیح دهید، ایدهاش از کجا نشات گرفت، انتخاب خودتان بود؟
در جلسهای که با عوامل و مدیر گالری جانا داشتیم، درباره نام نمایشگاه هم صحبتهای زیادی شد و در جلسه آخر هم اسمهای مختلفی پیشنهاد شد که من «آن» را انتخاب کردم. «آن» در واقع همان لحظه هیجان انگیزی است که هنرمند به خلق اثر میپردازد و هنر متبلور میشود و برای اینکه آن لحظه را رعایت کنم اسم نمایشگاه را «آن گاه» گذاشتم.
اگرچه تابلوهایتان منظرههای طبیعی هستند، اما آدمها هم در آنها دیده میشوند. در اینباره بگویید.
این آثار غالبا منظرههایی است که ردپای زندگی و حضور انسان در طبیعت در آنها دیده میشود. در کل در همه آثارم سعی در نشان دادن رابطه انسان و طبیعت دارم. در بخشی از نقاشیها نیز انسان را در کنار طبیعت قرار دادهام، مانند غروبی که به تصویر کشیدهام و خانوادهای هم در حال تفریح هستند و این سمفونی رنگهایی که ایجاد میشود بسیار لذت بخش است.
من همیشه در منظرههای طبیعتی که میکشم، مسایل اجتماعی را رعایت میکنم زیرا که ما به طبیعت نیاز داریم و باید با آن یکی شویم.
شما سابقهای طولانی در حوزه هنرهای تجسمی دارید و سالهاست که در این فضا نفس میکشید، اوضاع امروز این عرصه را چگونه ارزیابی میکنید، حال هنرهای تجسمی خوب است؟
فضای هنرهای تجسمی به واسطه هنرمندان این عرصه پرنشاط است و البته یک مقداری کاذب، متاسفانه امروزه ارزشهای نقاشان قدیمی کنار گذاشته شده است، آنهم به جرم رئال بودن و واقعگرا بودن نقاشیهایشان. بعضیها به دلیل سهولت کارهای هنری به سراغ این عرصه آمدهاند و به اسم هنر مدرن، کارهایی ضعیف و بودن اندیشه تولید میکنند که همگی شبیه به هم هستند و اثری متفاوت در بینشان نمیبینیم. البته در کل اوضاع خوب است و از گالریهایی که به وفور در سطح شهر ایجاد میشوند میتوان از توجه مردم به این هنر با خبر شد و این مسئله بسیار مهم است.
باید بگویم بیشتر این هنرمندانی که به سوی خلق آثار مدرن رفتهاند، فرمالیست هستند که این خود یک آسیب برای هنر محسوب میشود.
درباره برنامه آینده خود بگویید، همین پروژه را تکمیل خواهید کرد یا کار جدیدی در دست انجام دارید؟
بله کارهایم را در همان چهار بخشی که گفتم تکمیل خواهم کرد تا به صورت مجموعهای به تماشا گذاشته شوند. درواقع من منظرهساز نیستم و کار اصلی من در زمینه پرتره و کار روی سنگ است، هرگاه که من برای کار روی سنگ به طبیعت میروم منظرهای را هم ترسیم میکنم. درواقع جنبه تفننی برایم دارد درحالیکه استقبال بیشتری از جانب مخاطبان شده است. من مدتی روی سنگهای طبیعی کار میکردم که به جهت سخت بودن حمل و نقل و نگهداری مدتی است که خودم سنگهای مصنوعی را با همان قالب طبیعی درست میکنم و روی آنها کار میکنم.
تعداد کارهایم در این چهار حوزه حدودا 200 اثر است که 50 پرتره، 50 منظره، 50 سنگ و حدود 30 کار موضوعی را شامل میشود.
درباره کار بر روی سنگ گفتید، بیشتر توضیح میدهید چه شد که به این سبک علاقهمند شدید؟
این علاقه من چیز جدیدی نیست و انسانهای اولیه هم بر دیواره غارها نقاشی میکردند و میل انسان به باقی گذاشتن اثری در طبیعت هم آشکار است. من مدتی روی صخرهها نقاشی میکردم و بعد از مدتی هم تصمیم گرفتم که این نقاشیها را ادامه بدهم تا به امروز.
57243