به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مراسم رونمایی از جدیدترین کتاب داریوش مهرجویی کارگردان سینما تحت عنوان «دو خاطره: سفرنامه پاریس، عوج کلاب» عصر چهارشنبه هشتم دی با حضور شهرام اقبالزاده (نویسنده و منتقد)، امیر پوریا (منتقد سینما)، علی شروقی، مجتبی گلستانی (منتقد و استاد فلسفه) و جمعی از هنرمندان و علاقهمندان در خانه هنرمندان برگزار شد.
مراسم به دلیل دیر رسیدن داریوش مهرجویی و تعدادی از مهمانان با تاخیر شروع شد.
ارتباط بیواسطه با مخاطب
در ابتدای این مراسم رونمایی، شهرام اقبالزاده درباره داریوش مهرجویی و کتاب او گفت: «کتابخوانترین آدمی که من دیدم داریوش مهرجویی است، او هم متنوع میخواند و هم به دو زبان میخواند و این خصلت بسیار خوب اوست.»
او ادامه داد: «مهرجویی چند سالی است که به رماننویسی روی آورده و عدهای به او ایراد میگیرند که چرا فیلمسازی را رها کرده است، او در جواب این افراد میگوید که من از طریق نوشتههایم بیواسطه و مستقیم به مخاطبانم معرفی میشوم، در حالی که در فیلمها من از طریق عوامل و غیرمستقیم در ارتباط هستم.»
اقبال زاده درباره اشتراکات مهرجویی در حوزه نویسندگی و کارگردانی افزود: «مهرجویی رماننویس، همان مهرجویی کارگردان است، او روی آورده به نوعی خودبیانگری ادبی، شما در پشت کلیه گفتمان روایی مهرجویی دغدغههایش را میبینید. مهرجویی در حوزه نویسندگی دچار آگاهی کاذب نشده است و در رمانهایش به نقد مسایلی میپردازد که دغدغه و مشکل همه مردم است. او نگاه دگرپذیر و تکثرگرا دارد و این یعنی تفکر دیگران برای من مهم باشد.»
در ادامه مراسم شبنم مقدمی قسمتی از بخش اول خاطرات پاریس را برای حضار خواند.
قضاوت را با مشاهده اشتباه نگیریم
سپس امیر پوریا به بیان دستاوردهای خواندن دو خاطره این کتاب پرداخت و گفت: «خوشبختانه در جامعه ما به خصوص پس از فیلمهای اصغر فرهادی قضاوت نکردن درباره یکدیگر جا افتاده است، اما این موضوع همیشه با مشاهدات اشتباه میشود. یعنی وقتی از مشاهدات خود میگوییم، تهمت قضاوت کردن به ما زده میشود.»
پوریا ادامه داد: «وقتی کسی چون مهرجویی که به بیان بهرام بیضایی دستگاه فکری دارد به بیان و توصیف مشاهدات و تجربیات خود میپردازد، قضاوت نیست.»
این منتقد همچنین افزود: «نکته دیگری که در این کتاب قابل ارزش است، نقبی است که این دو خاطره به حافظه نویسنده میزند و زمانی که او اسمی را به خاطر نمیآورد به همان شکل نگارش را انجام داده است و همانطور که تفکر میکند و به یاد نمیآورد، مینویسد.»
پوریا در پایان سخنانش با اشاره به مهاجرت مهرجویی به فرانسه در سالهای اولیه انقلاب گفت: «این مهاجرت اجباری ما را یاد کیارستمی میاندازد و آن کار شجاعانه توام با جنون دوستانه که او در مقابل اتفاق پزشکی انجام داد. لحظه ثبت خاطره دیدار با ساعدی هم حاکی از همین خصلت است و احساس میکنم بابت همان لحظه به او مدیون هستیم، زیرا که تا ابد یاد کیارستمی را اینگونه زنده نگهداشت.»
فیلمسازی که ادا و اصول ندارد
در ادامه مراسم اسدالله امرایی درباره مهرجویی و نویسندگیاش گفت: «مهرجویی فیلمساز با سوادی است و میداند چه حرفی را در چه زمانی بزند، زبان او ادا و اصول ندارد، راحت میتوان با آن ارتباط برقرار کرد، این ویژگیها باعث میشود تا آثار او مخاطبان را به خود جذب کند.»
امرایی در آخر گفت: «امروزه اگر فیلمسازی را میبینیم که رمان مینویسد و آن رمانش بر دل مردم مینشیند یعنی دارد حرف مردم را میزند که بر دلشان مینشیند.»
سپس مجتبی گلستانی در سخنانی کوتاه به ارزشمندی امثال مهرجویی پرداخت و اذعان کرد: «باید قدر داشتههای فرهنگی خود چون مهرجویی و کیمیایی را بدانیم و شیوه درست نقد را یاد بگیریم، نه اینکه مانند برنامه «هفت» به فحاشی و توهین نسبت به این بزرگان بپردازیم. میتوانیم کارهایشان را دوست نداشته باشیم ولی نمیتوانیم فراموششان کنیم.»
در بخش دیگر برنامه، وحیده محمدیفر بخش دیگری از کتاب را برای حضار خواند.
ناشناس ماندن خردورزان جامعه
در ادامه این مراسم رونمایی، داریوش مهرجویی که با تاخیر به جلسه رسید در تایید سخنان گلستانی گفت: «این که مسئله عجیبی نیست، ما الان فردی چون بابک احمدی را داریم که کتابهای بینظیری نوشته است و به جد میگویم که مانند او را در حوزه سینما و فلسفه نداریم ولی چه کسی او را میشناسد و آثارش را خوانده است، هیچکس! این اتفاق هم از سر حسودی و حقد و کینه نیست بلکه از سر نادانی و کمدانشی است که حرفهای او را نمیفهمیم، این از کم شعوری بعضی از افراد است که خردورزان جامعهمان را نمیشناسند.»
مهرجویی ادامه داد: «آن وقت شما میگویید چرا که کتابهای من را نمیخوانند و ایراد میگیرند، چون درک و فهمش را ندارند.»
مهرجویی در پایان گفت: «اهمیت نوشتار بسیار بیشتر از گفتار است، اگر افلاطونی نبود که سخنان سقراط را بنویسد هرگز اثری از سقراط نداشتیم. البته کار من قصه پردازی است و فلیسوف نیستم، فلسفه من در همان قصههایم نهفته است.»
در پایان هم جشن امضا کتاب ««دو خاطره: سفرنامه پاریس، عوج کلاب» برگزار شد.
57243