تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۶

فعلاً همه‌چیز مملکت تعطیل است و یک عده مجسمه می‌دزدند و الباقی مملکت هم دنبال مجسمه‌ها می‌گردند.

خواب راحت هم نداریم. شب‌ها به فرموده پسر 6 ساله‌ام همه عروسک‌هایش را در کمد می‌گذارم. درش را قفل می‌کنم. کلید را می‌گذارم زیر سرم و خودم هم می‌خوابم جلوی در کمد که اگر «دزد عروسک‌ها» آمد، پایش را یک جای من بدبخت بگذارد و من «آخ» از نهادم برآید و پسرم دستگیرش کند.

میان این هیر و ویر همه شده‌اند مدعی مجسمه‌ها. آنقدر که دانشگاه دامپزشکی هم مجسمه گوساله‌اش را جزو لیست دزدی‌ها می‌داند،‌اما مسئولان قبولش ندارند. یادش به‌خیر (!) یک وقتی همه توی این مملکت یک لیست از سوژه‌های قتل‌های زنجیره‌ای داشتند که اسم خودشان در آن بود و به آن فخر و مباهات می‌کردند. حالا همه یک‌ لیست از مجسمه‌ها دارند.

توی این داستان سازمان زیباسازی شهرداری تهران تازه بعد از این همه دادوقال آمده و اعلام کرده چند تا از مجسمه‌ها دست ماست و داریم تعمیرشان می‌کنیم ولی از الباقی‌شان بی‌خبریم. تازه همان را هم در دم تکذیب می‌کنند.

1- آیا شهرداری تهران،‌ مال ایران است؟

2- آقایان تا حالا کجا بودند؟ و حالا از کجا آمده‌اند؟

3- شهرداری با ما شوخی دارد؟

4- حالا یه کم دیگر بگردند شاید الباقی‌شان هم پیدا شد و بعد تکذیب کردند. اما اصلاً مهم نیست. به زودی معلوم می‌شود مجسمه‌ها کجایند. یک نفر ناشناس با خانواده آنها تماس می‌گیرد. بعد روزنامه‌ها می‌نویسند. بعد اعترافات مجسمه‌ها در اختیار رسانه‌های گروهی قرار می‌گیرد. آنها اعتراف می‌کنند که از آرا و اندیشه‌های برخی از جامعه‌شناسان منحط غربی تلقی و تعبیر درستی نداشته‌اند و نظریاتش را بد فهمیده‌اند. حتی امکان دارد یکی از مجسمه‌ها با بازجویش ازدواج هم بکند. البته همه این‌ها پیش از فرآیند آدم شدن مجسمه‌ها حین بازجویی‌هاست و این اصلاً چیز عجیبی نیست. مگر پینوکیو آدم نشد؟ شما فکر می‌کنید مجسمه‌های برنزی چه چیزی از پینوکیو و سازندگانشان چه چیزی از پدر ژپتو کم دارند؟

بدین‌وسیله امیدواریم مجسمه‌ها هرچه زودتر از اغتشاش‌گران و سران فتنه اعلام برائت کنند و به آغوش ملت بازگردند. از قوه قضاییه هم خواستاریم با شدت برخورد کند.

 

منبع: خبرآنلاین