بخش هایی از گفت وگو با عیسی کلانتری را می خوانید:
- نگاه آقای هاشمی به اقتصاد، نگاهي توسعهگرايانه بود، پس معتقد بود كشور بهحتم بايد به سوي سياستهايي برود كه كشور را ثروتمندتر و توسعهيافتهتر كند. اتفاقا آقاي هاشمي دنبال ريشهكني فقر بود.
- سياستهايي كه به شكلي اجتنابناپذير در دوره جنگ تحميلي براي اقتصاد اتخاذ شده بود، نميتوانست در دوره پس از جنگ ادامه پيدا كند؛ چراكه آن سياستها در عمل مختص دوران جنگ و مبارزه بود. بههر روي آن سياستها براي زماني در نظر گرفته شده بود كه جنگ منابع كشور را ميبلعيد. بههمين دليل آقاي هاشمي تصميم گرفت تجديدنظري جدي در سياستهاي اقتصادي كند. او باور داشت كه بايد به دنبال سياستهاي خاصي برود و به باورهاي خودش ايمان داشت. براي نمونه او ديگر سياستهاي كوپني را به صلاح نميدید يا سياستهاي تثبيت نرخ ارز را به نفع منافع ملي كشور نميدانست.
- او با واقعيتهاي اقتصادي زمان خودش مواجه و متوجه شد ايران منابع لازم براي بازسازي و البته توسعه كشور را ندارد و بايد آنها را از خارج تأمين كند؛ به همين دليل هم از وزير وقت اقتصاد- مرحوم نوربخش- خواست براي قدمگذاشتن در مسير توسعه بهدنبال تأمين منابع از خارج از ايران برود. نه براي هزينههاي جاري؛ بلكه براي هزينههاي زيربنايي، سرمايهگذاري و صنعتي. مرحوم نوربخش هم در آن مدت كوتاه بيش از ٣٠ ميليارد دلار منابع خارجي تأمين و وارد كشور كرد. با آن منابع همه تأسيسات زيربنايي كشور از بخش انرژي گرفته تا صنعت و كشاورزي و حملونقل ساخته و بازسازي شد.
- آقاي هاشمي اعتقاد نداشت كه با تثبيت نرخ دلار بر يك عدد مشخص ميتواند نياز کشور را برآورده كند؛ به همين دلیل سياستهاي آزادسازي نرخ ارز را دنبال كرد. با شناوربودن نرخ ارز و تمركز بر تعيين قيمت از سوي عرضه و تقاضا سياستهايش را دنبال كرد.
- قرار نبود قيمت دلار در برنامه اول تثبيت شود. در برنامه توسعهاي ايران بهويژه برنامه دوم در نظر گرفته شده بود كه نرخ ارز قيمت واقعي خودش را پيدا كند اما ناگهان با محدوديت منابع ارزي كشور قيمت ارز تا حدود ٧٠٠ تومان بالا رفت و مسائل خاصي هم بهوجود آورد. آقاي هاشمي اعتقاد داشت كه ارز هم يك كالا است و عرضه و تقاضا بايد نرخ ارز را تعيين تكليف كند. براين اساس ما نبايد زندگي خودمان را با نرخ دلار تطبيق دهيم. نرخ ارز بايد هرچه هست، سر جاي خودش باشد و ايران سياستهايي را كه در برنامه توسعه طراحي كرده، پيش ببرد.
- من فكر ميكنم اگر آن سياستها بهدرستي انجام ميشد، به ثمر ميرسيد، ولي سازمان برنامه كوتاهي كرد. آنها قولهايي دادند كه قرار بود همزمان با برنامه رخ دهد كه سازمان برنامه و بودجه وقت از آنها طفره رفت.
35225