ایرنا نوشت:

هنگامی که سینما تبدیل به بوق می‌شود و هر کسی از سینما تصور یک تریبون را پیدا می‌کند، هرسوژه‌ای قابلیت تبدیل شدن به مضحکه را دارد؟ حتی اعتقادات مردم.

فیلم سینمایی «دموکراسی درروز روشن» ساخته علی عطشانی به تهیه کنندگی آقای زم در فضایی به سینمای کشور عرضه می‌شود که گویی هیچ گونه خط قرمز محتوایی دیگری در دکترین سینمایی ما باقی نمانده است.

این فیلم داستان لحظات آخر زندگی یکی از سرداران جنگ است که ظاهرا تعلقی به دنیا ندارد و بر اثر انفجار بمب تعبیه شده در زیر وسیله نقلیه خود به کما می‌رود و فیلم از آغاز حساب و کتاب این سردار جنگ در عالم برزخ آغاز می شود و...

منهای ساختار ضعیف، غیر دراماتیک و در بعضی صحنه‌ها کسل‌کننده این فیلم، باید به این نکته توجه کرد که حقیقت ساخت این اثر تنها یک پیام را به ذهن مخاطب القا می‌کند و آن هم این است که سینما می‌تواند تمام امور متعالی را به مضحکه بگیرد و از هر امر مقدسی راز زدایی بکند.

راز زدایی دراین اثر متوجه شهادت و عالم برزخ و درحالت کلی به آخرین امکان وجودی انسان‌ها که همان مرگ است معطوف شده است.

مسئله وقتی جدی تر می‌شود که این فیلم را یک روشنفکر و یا یک فرد خارج از ساختار دینی هدایت نمی‌کند. آقای زم به عنوان روحانی و فعال درعرصه فرهنگی مطرح است. گویی ایشان با استفاده از همین جایگاه به خود اجازه می دهد با متعالی‌ترین وجه یک ملت شوخی کند و گاهی اوقات درفیلم آن را به تمسخر بگیرد.

جای شکرش باقی است که علی عطشانی از پس این کار خوب برنیامده است و نتوانسته است نوشته مسعود احمدیان را به خوبی اجرا کند. این فیلم را می‌توانیم یک فیلم ضد ارزشی بدانیم وقتی تمام ساختار فیلم درخدمت سکولار کردن ارزشهای یک جامعه گام بر می‌دارد و نهایتا به سخره گرفتن ارزشهای متعالی یک ملت می‌انجامد.

شاید نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم با نیت ساختن یک فیلم ارزشی دست به این کار زدند اما درعمل کاری که این روزها درسینماهای کشور درحال اکران است نمایانگر اوج بی‌توجهی به ارزش‌های متعالی یک ملت است.

به نظر راقم سطور هدف اصلی از ساخت این فیلم به دست آوردن گیشه است که آن هم با پرداخت ضعیف این فیلم به ظاهر محقق نمی‌شود.

استفاده از سوپر استارهای سینمای ایران نیز کمک چندانی به قوام ساختاری این فیلم نمی‌کند. حتی در بعضی از قسمت‌های این فیلم مخاطب به تقلید صدای بعضی از مسوولین محترم نظام برمی خورد که خود حکایتگر جهت‌گیری سیاسی این فیلم است.

اما دست اندرکاران این فیلم باید به این سوال اساسی پاسخ دهند که چرا عالی‌ترین وجه ایمانی و یکی از اصول دین ادیان ابراهیمی را اینگونه به تمسخر می‌گیرند و سعی می‌کنند تصویری این جهانی از آخرت و برزخ به نمایش بگذارند.

مسوولین محتوایی این فیلم آگاهانه یا نا آگاهانه درمسیر سکولاریزم قدم بر می دارند چرا که هدف نهایی از این اثر تفسیر این دنیایی از رازهای متعالی مرگ است.

استفاده از رایانه برای حساب و کتاب آخرت، استفاده از مانیتور برای نمایش اعمال، ذخیره کردن اطلاعات نامه اعمال انسانها روی فلش مموری، استفاده از یک آسمان خراش به عنوان برزخ، به کار بردن ماشین آخرین مدل جهت انتقال ارواح طیبه شهدا، استفاده از گوشی جهت مکالمه خدا با فرشتگان مرگ و بکار بردن تعابیری مثل بازیافت در جهت به تصویر کشیدن عالم برزخ. این موارد اگر راز زدایی از حقایق معنوی نیست، چه معنای دیگری می‌تواند داشته باشد؟ تبدیل راز به مسئله و عرفی‌سازی آن از طریق به تصویر کشیدن؟ همان میوه ی ممنوعی است که حتی آخرین تلاش‌های انسان معاصر را در جهت برون رفت از وضعیت بحران دشوارتر می‌کند.

به هرترتیب این فیلم با تمام ایرادهای بنیادین درسالن‌های نمایش سینما درحال اکران است و این وضعیت سوالی را به ذهن متبادر می‌کند؟ که آیا به راستی وقت ظهور سینمای متعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی فرا نرسیده است؟

منبع: ایرنا