به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، برنامه «چشم شب روشن» با اجرای محمد صالح علاء و با حضور اکبر نبوی میزبان مسعود نقاش زاده نويسنده، کارگردان و مدرس دانشگاه و محمد گذرآبادی مترجم، نویسنده و مدرس فیلمنامه نویسی برای صحبت درباره نسبت سینما با کتاب و کتابخوانی بود.
در ابتدای این برنامه که چهارشنبه 27 بهمن به صورت زنده روی آنتن شبکه چهار سیما رفت، اکبر نبوی با بیان اینکه هر دو مهمان ما از جمله داوران جشن کتاب سال در خانه سینما هستند، گفت: «این بهانهای برای صحبت درباره کتاب است که طی سالهای گذشته معدل شمارگان آن هر روز کمتر میشود. علاوه بر این، یک هفته از اختتامیه جشنواره فیلم فجر میگذرد اما احساس میشود که سینما نیازمند مجموعهای از مبانی نظری و عملی برای کسب تجربه است.»
در ادامه نقاش زاده در خصوص نسبت سینما به عنوان یک هنر تصویری با کتاب و کتابخوانی عنوان کرد: «در حال مطالعه بیانیه لوئیس بونوئل بودم که در سال 1960 نوشته بود و به فارسی ترجمه شده است. نکات قابل اعتنایی در این بیانیه برای اهل نظر و عمل وجود دارد. او در یکی از بیانیهها میگوید سینما وسیلهای بسیار عالی و در عین حال بسیار خطرناک است و اگر نور واقعی سینما تابیده شود، میتواند جهانی را به آتش بکشد. سینما امکانات بینظیر و گستردهای دارد که به صورت مستمر احتیاج به تغذیه، روزآمدی و اندیشه دارد و کتاب معمولترین حامل برای دستیابی به اندیشهها است.»
او با بیان اینکه خوشحالم در سالهای اخیر ترجمه و نشر کتابهای سینمایی گسترش پیدا کرده است، گفت: «طی این سالها حدود 60 تا 90 کتاب اختصاصی در زمینه سینما به صورت چاپ اول داشتیم اما اینکه تا چه اندازه این کتابها را اهل نظر در سینما استفاده میکنند، جای گفتوگوی بیشتری دارد. در جامعه امروز ما سینما جایگاه تعیین کنندهای برای شکل دادن به فرهنگ دارد اما به رغم تمام این فرصتهای ترجمه و تألیف، مصرف اندیشهها خیلی کمتر از چیزی است که در تولید آن زحمت کشیده میشود.»
کارگردان فیلم سینمایی «کودک و فرشته» افزود: «بخشی از کم شدن توجه به کتاب به علت پدیدآمدن رسانه و شبکههای تصویری، اجتماعی و پیام رسان است. ما رسانههایی را جایگزین کتاب کردیم که توان تحمل آن چیزی را که کتاب منتقل میکند ندارد. کتاب یک بستر عمیق و هدفمند برای مطالعه طولانی است. گرفتاری امروز ما با دانشجویان این است که توجه آنها به کتاب در اولویتهای بعدی قرار میگیرد و این شاید به دلیل دسترسیهای سطحی و غیرمتمرکز به اطلاعات باشد. این خطای راهبردی است که کتاب را در اولویتهای بعدی قرار میدهند.»
در ادامه محمد گذرآبادی با اشاره به اینکه ترجیح میدهم در خصوص تجربه خودم صحبت کنم و شاید امکان عمومیت بخشیدن به آن وجود داشته باشد، عنوان کرد: «اصولا به وضعیت کتاب بدبین نیستم چون تجربه شخصیام بد نبوده است. من کاملا ناخواسته و بدون برنامهریزی قبلی وارد حوزه کتاب شدم و نه مدرک زبان داشتم و نه اینکه کلاسی گذراندم. اواخر دهه 60 وارد دانشکده سینما شدم و تازه فهمیدم دستمان خیلی خالی است، یعنی ترجمهها بسیار کم و در بخش آموزشی و فنی خیلی فقیریم. مقایسه کردم و دیدم بعضی ترجمهها دقیق بودند اما خوانا نبودند و برعکس. بنابراین، به دلیل نیازی که وجود داشت، وارد این حوزه شدم.»
گذرآبادی ادامه داد: «بدون هیچ برنامه ریزی و به خاطر استقبالی که از کارم صورت گرفت، وارد این حوزه شدم. من شم خوبی در انتخاب کتاب داشتم و هنوز بعضی از کتابهای ترجمه شدهام بعد از 20 سال چاپ میشود. متأسفانه انتخاب کتاب خوبی طی این روزها صورت نمیگیرد که دوست دارم در این رابطه صحبت کنم.»
او خاطرنشان کرد: «تا به حال ندیدم کتاب خوب سینمایی چاپ شود و طرفدار نداشته باشد. واقعیت این است که بسیاری در فیلمسازی میگویند به مخاطب باج نمیدهیم؛ یعنی ما هنرمندیم و کارمان را انجام میدهیم اما من با این دیدگاه مخالفم و کتابهایی را دوست دارم که برای مخاطب نوشته میشود و برای آنها ترجمه میشود. در سینما نمیپرسیم که در دقیقه اول تا 120 مخاطب ما کجای این معادله قرار میگیرد.»
مترجم «تكنيك فيلمنامهنويسي» یادآور شد: «حق مولف و مترجم و ناشر در شبکههای اجتماعی نادیده گرفته میشود و در زمانی اندک عده بسیاری به یک کتاب دسترسی پیدا میکند. بنابراین، تنها از روی کتاب کاغذی نمیتوانیم آمار کتابخوانان را بررسی کنیم. هیچوقت ندیدم کتاب خوبی دربیاید و از آن استقبال نشود. هر کتابی جوابگوی نیاز روز مخاطبان خود بوده است، از آن استقبال شده است.»
او با بیان اینکه باید فضای کلی جامعه را در زمینه کتاب باید در نظر گرفته شود، افزود: «چندسالی است درگیر دانشجویان بودم و شاید باور نکنید که بسیاری از دانشجویان نسبت به رشتهای که دوست دارند، امید ادامه کار ندارند اما مطمئنم عدهای که پزشکی میخوانند، 90 درصد امیدوارند که پزشکی میخوانند. کسی که نسبت به رشته خود ناامید است، چه انتظاری دارید که برای یک واحد درسی 12 کتاب معرفی شده را بخواند. چقدر به این فرد امید میدهیم که شوق داریم و زندگی میکنیم؟... حتی استادان هم ناامیدند.»
گذرآبادی عنوان کرد: «نسل ما آمده است که وارد کارگردانی، فیلمنامهنویسی و تدوین شود و با همین دیدگاه هزینه میکنند و برای هر واحدی که میگذرانند، واقعا زحمت میکشند اما ما اینجا همه چیز را ساده برگزار میکنیم. بحث آموزش با بحث کتاب گره خورده است. اگر حجم بالای دانشجویان سینما را با تیراژ کتابها مقایسه کنید، به جواب درست و منطقی نمیرسید. پرسش شما این است که این حجم از دانشجویان باید خیلی کتاب بخوانند، چرا نمیخوانند. دلیل این موضوع به نظرم در دانشگاه است و در دانشگاه مسائلی داریم که فشار لازم به کارگردانان وارد نمیشود و به راحتی واحد پاس میکنند.»
او افزود: «ما مشکلات بسیاری داریم، حقیقت این است که فضای مجازی تبدیل به معضلی برای بسیاری از مترجمان شده است چون کتابهای مولفان بلافاصله در شبکههای اجتماعی منتشر میشود و به رغم اینکه برخی به راحتی به کتاب دسترسی پیدا میکنند، حق مولف، مترجم و ناشر در شبکههای اجتماعی ندیده گرفته میشود. تکلیف ناشر و مترجم در اینجا چیست؟.... بنابراین، تنها از روی تیراژ کتاب کاغذی نمیتوانیم آمار کتابخوانان را بررسی کنیم.»
گذرآبادی ادامه داد: «بسیاری از مخاطبان به من گفتهاند که ما کتابهای تو را دنبال میکنیم؛ یعنی مخاطب احساس کرده مسیر و خطی را دنبال میکنم و این طور مخاطب ترغیب میشود. مخاطب متوجه میشود که مترجم مولف چطور یک مسیر را دنبال میکند و چقدر در ادامه مسیر خود جدی است. اگر در ترجمه دقت نکنیم، مخاطبان به سرعت متوجه میشوند و به نظرم کتابها و مترجمان خوب که خطی را دنبال کردهاند، مخاطب دارند. »
نقاش زاده با تأیید نکات گذرآبادی گفت: «قبول که نباید شمارگان کتابهای چاپی ملاک سنجش مطالعه باشد اما مسأله این است که خرید کتاب چاپی و الکترونیک به معنای کتابخوانی نیست و بین کتابداری و کتابخوانی تفاوت وجود دارد. در واقع، کتاب خواندن و تعمق در اندیشه سینمایی کم است.»
او با دسته بندی مخاطبان کتابخوان سینما عنوان کرد: «یک گروه دانشجویان هستند، یک گروه علاقهمندان سینما و گروه دیگر نیز خانواده سینما هستند. ما انتظار نداریم که علاقهمندان سینما کتابهای تخصصی سینما را بخوانند. بنابراین؛ مخاطبان اصلی سینما دو گروه دانشجو و خانواده سینما هستند. بخش بزرگی از دوستان و همکاران تنها در اثر ضرورتی که گاهی احساس میکنند، سراغ کتاب میروند.»
نقاش زاده در پایان با اشاره به دانشگاههای سینمای خارجی و ایرانی گفت: «خیلی عجیب است که قدمت برنامه آموزشی سینمایی ما مربوط به 50 سال پیش است و این طور میشود که نیاز دانشجویان به کتاب جدی نخواهد بود. به همین دلیل کتابخوانی نیازمند گفتمان تخصصی و تعمیق شده در تمام حوزههاست. ما هرچقدر به سمت تخصصی کردن این گفتمان و فراهم کردن بسترهای تخصصی کردن آن برویم، مخاطبان کتاب بیشتر میشود. امیدوارم گفتمانی که موجب گسترش کتابخوانی میشود، افزایش پیدا کند.»
243