مهدی خاکیفیروز: این روزها جنگ نرم به یکی از دغدغههای مسئولان دولتی تبدیل شده است. هر چند برخی تحلیلگران میگویند چنین جنگی وجود ندارد و نباید از چنین عناوینی برای تبادلهای فرهنگی بهره گرفت اما بسیاری ایجاد شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و تأثیرات اجتماعی ناشی از آن را هم به نوعی جنگ نرم محسوب میکنند و میگویند نگاهی عمیقتر به رفتار رقبای جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی نشان میدهد که رویارویی قوای فرهنگی، یک پدیده جدی است و نمیتوان به سادگی از کنار تأثیرات اجتماعی آن گذشت. این در حالی است که میتوان با دوری گزیدن از روشهای کلاسیک و با اتکا به ظرفیتهای بیرون دولت و تنوع آن، نه تنها در این جنگ مغلوب نشد، بلکه گفتمان جدیدی را در دنیا ترویج کرد. گفتمانی که با نگاه همزمان به معنویت و توسعه، میتواند پاسخی جدی برای بحرانهای انسان معاصر داشته باشد.
مهدی مصطفوی مشاور رئیسجمهور و رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در گفتوگو با خبر تأکید میکند که در جنگ نرم، شبکه گستردهای از دشمنان به صورت هماهنگ و هدفمند به فرهنگ ما حمله میکنند ولی با اتکا به شخصیتهای ارزشمند فرهنگی کشورمان میتوانیم از این رقابت سربلند و پیروز بیرون بیاییم و تأثیرات مضر اجتماعی آن را به حداقل برسانیم.
آقای دکتر آیا رفتار جمهوری اسلامی در مقطع کنونی را برای مقابله با جنگ نرم و تهاجم گسترده شبکههای ماهوارهای کافی میدانید یا باید به آسیبشناسی آن پرداخت؟ به عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در این عرصه چه نمرهای میدهید؟
در سالهای اخیر شاهد یک جنگ نرم و تهاجم نرم گستردهای علیه ارزشهای اسلامی و فرهنگ غنی ایرانی هستیم. این تهاجم از سوی یک شبکه هماهنگ هدایت میشود که درون آن بسیاری از قدرتهای معارض برای هجمه به فرهنگ ما به هماهنگی رسیدهاند. طبیعی است که در مواجهه با دشمن خود در این جنگ، باید پیشبینی قوی به عمل بیاید. یکی از راهکارهای منطقی مقابله یا بهتر بگویم حضور قوی ما در صحنههای بینالمللی، تلاش برای شکلگیری یک جبهه مشترک فرهنگی و اجتماعی در داخل کشور است. خوشبختانه ما در جمهوری اسلامی ایران، ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی بسیار ارزشمند و مؤثر برای ارایه به خارج کشور داریم. این ظرفیت از سازمانهای گوناگون، استانهای مختلف کشور و همچنین شخصیتهای ارزشمند فرهنگی ایران وجود دارد.
یکی از وظایف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، این است که ظرفیتهای ارزشمند فرهنگی و اجتماعی پراکنده در کشور را شناسایی و از آنها در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خارج کشور در قالب یک جبهه مشترک و با یک راهبرد مشترک و منطقی استفاده کند.
من معتقدم که ظرفیتهای نظام مقدس اسلامی، آنقدر زیاد و قوی است که میتواند در خارج کشور، اولاً به یک جریانسازی فرهنگی قوی منجر شود؛ ثانیا نیاز بشریت امروز به ارزشهای الهی، معنوی و اخلاقی را پاسخ دهد و ثالثاً در مقابل تهاجم نرم فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران پاسخگو باشد. متأسفانه هنوز در این زمینه از تمام ظرفیتها استفاده نشده است.
فکر میکنید دولت به تنهایی میتواند نقش تعیینکنندهای در این امر داشته باشد یا آنکه بهتر است از ظرفیتهای مردمی و اندیشمندان غیردولتی نیز در این زمینه کمک گرفت؟
بیشک نیازمند استفاده از تمامی ظرفیتهای ارزشمند ملی هستیم. افراد توانمندی در اقصی نقاط کشور و حتی خارج کشور وجود دارند که میتوانیم از آنها کمک بگیریم. توانایی آنها را میتوان در عرصههای مختلفی مورد استفاده قرار داد. اگر از ظرفیت بینالمللی، سازمانهای فرهنگی دولتی و از ظرفیتهای مردمی استفاده کنیم به خوبی میتوانیم شاهد یک حضور مؤثر در عرصه بینالمللی باشیم.
قدرت جمهوری اسلامی ایران، توان رویارویی با دشمنان فرهنگی و اجتماعی را دارد.
این اقتدار نیز منوط به استفاده راهبردی از تواناییهای کل کشور است نه آنکه خود را به توان دستگاههای دولتی محدود کنیم.
همانطور که در دفاع مقدس با سلاحهای گرم به دفاع در مقابل دشمن بعثی پرداختیم و اگر با دشنه و کلنگ به این جنگ میرفتیم، شکست قطعی در انتظارمان بود، آیا لازم نمیدانید که در حالحاضر نیز با ابزارهای کارآمد به صحنه رقابت وارد شویم. با به کار بردن روشهای غیرفرهنگی برای مقابله تا چه حد موافقید؟
در شرایط کنونی باید به مؤلفههای فرهنگی به عنوان یک مؤلفه اصلی برای تأمین منافع نظام توجه کرد. به کارگیری این مؤلفه میتواند منافع نظام را در درازمدت تأمین کند. طبیعی است که مؤلفه فرهنگی باید در کنار و همراه دیگر مؤلفههای قدرت مورد توجه قرار گیرد. مؤلفه فرهنگی باید در یک هماهنگی منطقی با بقیه مؤلفههای قدرت در جهت تأمین منافع نظام مورد توجه قرار گیرد. ولی از آنجایی که مزیت نسبی نظام ما، در مقایسه با دیگر کشورها مؤلفه فرهنگی است و هرچقدر که در این عرصه سرمایهگذاری کنیم و به این مزیت نسبی خود یعنی فرهنگ، توجه بیشتری کنیم، طبعاً با توان بیشتری در عرصه بینالمللی حضور خواهیم داشت و میتوانیم بیش از پیش تأثیرگذار باشیم.
به نظر شما حضور ایران در عرصه رسانههای بینالمللی، در حد و اندازهای هست که بتوانیم از آن در جهت موفقیت بهرهگیری کنیم.
در مطالعات راهبردی و سند راهبردی فعالیتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که برای کشورهای مختلف تنظیم کردهایم، به همان اندازهای که به فعالیتهای آموزشی، پژوهشی، هنری و فرهنگی اهمیت میدهیم، باید به رسانهها نیز توجه کنیم. چون عرصه رسانه از اهمیت خاصی برخوردار است.
من فکر میکنم تقویت حضور ایران در رسانههای بینالمللی و استفاده از فرصت رسانه برای یک فعالیت بینالمللی فرهنگی، نقش بسیار ارزشمندی دارد. به همین جهت لازم میدانم که سرمایهگذاری و توجه بیشتری به تقویت جایگاه رسانهای ایران در عرصههای بینالمللی صورت بگیرد. اینجا که ایستادهایم، جای ما نیست.
یکی از عرصههای مهم برای حضور فرهنگی ایران در سطح بینالمللی، استفاده از ظرفیتهای رسانهای است. معتقدم که رسانه به عنوان یکی از عرصههای راهبردی برای تبادلات فرهنگی و انتقال فرهنگی، نقش بسیار مهمی ایفا میکند. به ویژه اگر ما بتوانیم در عرصه رسانههای مجازی نیز نقش مؤثری ایفا کنیم. امروزه نقش رسانه و حضور در فضای مجازی برای استفاده از قدرت نرم و مقابله با تهاجمات نرم، بسیار مهم و مورد توجه است. لذا تلاش میکنیم عرصه رسانه و فضای مجازی را به صورت برجسته مدنظر قرار دهیم، توسعه همکاریهای رسانهای با دیگر کشورها با روشهایی همچون تبادل خبرنگار، ایجاد ارتباط بین مراکز خبری و رسانهای جمهوری اسلامی ایران و خارج کشور و تقویت حضور رسانهای ایران در خارج کشور مورد اهتمام ماست، متأسفانه حضور در فضای مجازی برای عرضه توانمندیها و ظرفیتهای فرهنگی جمهوریاسلامی ایران به مخاطبان خارج کشور تا به حال از قوت قابلتوجهی برخوردار نبوده است. تلاش میکنیم این یک حضور را به صورت سازماندهی شده، تقویت کنیم.