اسب سواری، مرد پیادهای را سر راه خود دید که از او کمک میخواست. مرد سواره از اسب پیاده شد او را از جا بلند کرد و بر روی اسب گذاشت ... تا او را به مقصد برساند!
مرد پیاده که اکنون خود را سوار بر اسب میدید دهنۀ اسب را کشید و گفت: اسب را بردم ...
... و با اسب گریخت!
پیش از آنکه دور شود صاحب اسب داد زد: "تو تنها اسب را نبردی، جوانمردی را هم بردی! اسب مال تو؛ اما گوش کن ببین چه میگویم ..."
دزد اسب را نگه داشت، مرد سوار گفت: "از اسب گذشتم ولی هرگز به هیچکس نگو چگونه اسب را به دست آوردی! میترسم که دیگر "هیچ سواری" به پیادهای رحم نکند!"
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۸
تقدیم به موجسواران
منبع: khabaronline