به گزارش خبرآنلاین مهمترین بخش های گفت و گوی هفته نامه پنجره با دکتر فرهاد دانشجو را در ادامه بخوانید:
-
اکثریت اساتید ما معتقد به نظام جمهوری اسلامی هستند و عده قلیلی که دارای اندیشه سکولارند.
-
اساتید مسئلهدار در همه دانشگاهها پراکنده هستند و این مخصوص تربیت مدرس نیست. از کل هیئت علمی ما حدود 10 نفر هستند که بهزعم شما یک مقدار مسئله دارند. این در حالی است که ما قریب 500 عضو هیئت علمی در دانشگاه داریم. مثلا یکی از این افراد میرحسین موسوی بوده است.
-
مشکل اصلی آقای موسوی در دانشگاه تربیت مدرس نیست چون او کاندیدای ریاست دانشگاه که نبود. بلکه او در سطح جامعه مشکل دارد و باید پیگیری شود.
-
آقای موسوی قبل از انقلاب عضو هیئت علمی یک دانشگاهی بوده است و بعدها به دانشگاه تربیت مدرس منتقل میشود. وی قبل از انقلاب با داشتن مدرک کارشناسی ارشد استادیار میشود و بعد خودش را منتقل میکند به اینجا. رشته تحصیلی آقای موسوی معماری است، ولی در رشته علوم سیاسی مشغول به تدریس بود و شاید توجیهشان این باشد که بهخاطر تجربهای است که ایشان در دوران انقلاب داشته است.
-
البته به آن صورت هم ورود تخصصی در زمینه علوم سیاسی نداشتند، بلکه ایشان فقط در درس تاریخ انقلاب چندبار تدریس کردند و در بعضی موارد هم پایاننامهها را راهنمایی کرده بودند که آنهم با توجه به اینکه زیاد درس تئوریکی نیست و از طرف دیگر خودشان هم در سمتهای دولتی حضور داشتهاند، نمیتوانست کار چندان مشکلی برایشان باشد.
- آقای میرحسین در حدود 20 یا 30 سال پیش با یک سری روشها به سمت عضویت در هیئت علمی رسید، ولی الان موقع برخورد با این قضیه نیست. یعنی نباید در وهله اول به خاطر تدریس در یک رشته غیرمرتبط با رشته تحصیلیاش در دانشگاه تربیت مدرس با وی برخورد شود. بلکه الان ایشان یک کار دیگری در جامعه کرده است که باید بهخاطر آن کار با او برخورد شود. یعنی الان مشکل ما این نیست که یک فردی رشتهاش یک چیزی است و رشته دیگری را تدریس کرده؛ بنابراین نباید این را خیلی بزرگ کرد. ایشان بعد از انتخابات خلافی را مرتکب شده است که باید با آن برخورد شود، البته باید به وی حتی این اجازه هم داده شود تا از خودش دفاع کند و اگر توانست، منطق بیاورد. اگر تبرئه شد که هیچ و اگر مجرم شناخته شد، بر طبق قانون مجازات شود.
سئوال/ شنیدیم که آقای محسن کدیور با مدرک جعلی وارد دانشگاه شدهاند. درست است؟
-
بله؛ در واقع در پاسخ به استعلام از مراجع ذیصلاح درباره صلاحیت ایشان، برگه استعلام فرد دیگری به نام آقای مهدی کدیور را مدنظر قرار داده و بهواسطه اینکه مراجع ذیصلاح مانند وزارت اطلاعات، برای آقای مهدی کدیور مشکلی برای عضویت در هیئت علمی نمیدیدند، با استعلام در مورد این آقا؛ آقای محسن کدیور را به عضویت در هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس درآورده بودند که به این دلیل و برخی دلایل دیگر، حضور ایشان را در داخل دانشگاه غیرصحیح و مغایر با اساسنامه دانشگاه میدیدیم و مدتی هم میشد که به مؤسسهای پژوهشی رفته بودند و تمایل به همکاری با آنجا داشتند لذا وقتی آقای سرباری درخواست کردند، برای انتقال ایشان، خودشان و گروهشان موافقت کردند و ما هم موافقت کردیم. و الان بیش از یک سال ونیم هست که دیگر دردانشگاه ما نیستند.
سئوال. وقتی آقای محسن کدیور عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس شدند، در زندان حضور داشتند!
-
آن زمان من نبودم، ولی به نظر میرسد که حتی اگر هم زندان نبوده باشد باید به سابقه شخص در گزینش دقت بیشتری میشده، اما نشده است. چه در زمان پذیرش ایشان و چه در زمان تبدیل ایشان به رسمیت آزمایشی و چه در زمان تبدیل ایشان به رسمیت قطعی باید سابقه محکومیت اشخاص در زندان و... توسط گزینش درنظر گرفته میشد. این سابقه درحقیقت در نظر گرفته نشده است. حالا مسئولینی که آن زمان مسئول بودند، از عملکرد ایشان در دانشگاه راضی بودند، آن سابقه را مرقوم نکردند و یا شاید از آن سابقه اطلاعاتی نداشتند.
-
فکر میکنم اگر نسبت بگیرید، نسبت انسانهای سکولار به جمعیت کل، با نسبت افراد دانشگاهی سکولار به تعداد کل دانشگاهیان کشور، فاصله زیادی ندارد. یعنی در حقیقت نسبت اساتید سکولار به کل اساتید تقریبا همان نسبت افراد سکولار به کل افراد حاضر در جامعه است. یعنی نسبت به کل دانشگاهیان ما بسیار اندک هستند.
-
توجه داشته باشید که حتی سکولارها هم در کشور حق زندگی دارند. آنها میتوانند کار کنند و شرکت تأسیس کنند. اما در بخشهای دولتی یا بخشهایی مانند دانشگاهها که در آن بحثهای اندیشهای و تفکری مطرح است، نیازی به حضور آنها نیست و قانون هم اجازه حضور به آنها نمیدهد. این را هم یادآور میشوم که حتی افراد سکولاری که فقط نظریات خود را مطرح میکنند و هیچگونه عنادی با نظام ندارند، میتوانند در کرسیهای آزاداندیشی شرکت کنند و دیدگاههای خودشان را بیان کنند. این آزاداندیشی و آزادی که در کشور ما هست، در هیچ کشوری نیست. من وقتی علت اخراج دکتر دانشجو از انگلیس را مطالعه میکردم، چیزی که در مورد ایشان گفته بودند این بود که بهخاطر طرفداری از آیتا... خمینی از کشور باید اخراج شود. یعنی بهخاطر عقیده، فرد را از کشور انگلستان اخراج میکنند. ببینند کشور انگلستان هم بهعنوان یک کشور دارای دموکراسی غربی، برای خود یک خط قرمزی دارد و خط قرمزش این بود که بعد از فرمان امام درمورد سلمان رشدی، هرکس فعالیتی برای امام بکند - حتی نه در حد عملی کردن فتوای امام، بلکه طرفداری از ایشان - از خط قرمز عبور کرده است.