«رگ خواب» به وضوح کاملترین و قوام یافتهترین اثر حمید نعمتالله تا به امروز است. این قوامیافتگی چه از حیث شمایل بهرهگیری از ملزومات فنی سینما مثل نور، صدا، رنگ، زاویه دوربین، اندازه نما، تقطیع نماها گرفته تا شمایل بازی گرفتن از بازیگران و خلق موقعیتهای دراماتیک بعضا بدیع عاشقانه، فیلم قابل ردگیری است. این ویژگی در سبک انتخاب داستان و فیلمنامه و پیگیری دغدغههای آشنای نعمتالله هم دیده میشود.
حمید نعمتالله همیشه سینما را به عنوان مدیومی داستانگو و البته خوشرنگ و لعاب پیگیری کرده است. این بدین معناست که او داستانگویی بدیع در سینما را در راستای دغدغههای اخلاقی و انسانیاش پی میگیرد و البته که این همه را در کنار بیان بصری بدیع و چشمنواز دنبال کرده و تلاش داشته این دو بال اصلی فیلم تا حد امکان متوازن پیش بروند.
بازی گرفتن از بازیگران حرفهای و یا حتی نقش آفرینان تازهکار به بهترین شکل ممکن یکی از ویژگیهای آثار نعمتالله بوده است. این ویژگی از زمان «بوتیک» تا همین «رگ خواب» که این روزها در حال اکران است، به چشم میخورد. مهمترین ویژگیای که از «بوتیک» در خاطر مخاطبان مانده است، یکی داستان تازه و همراه کننده و دیگری شیوه نقش آفرینی محمدرضا گلزار، گلشیفته فراهانی و حامد بهداد در آن فیلم است. این مهم تا جایی برجسته است که هنوز هم بسیاری از سینما دوستان و حتی صاحبنظران، نقش آفرینی گلزار در آن فیلم را بهترین حضور او در مقابل دوربین میدانند. همین خصلت را میتوان در نقش آفرینی بهرام رادان و تا حدودی لیلا حاتمی در «بی پولی» جستجو کرد. حتی در سریال «وضعیت سفید» هم میتوان مدعی شد که گروه بازیگران یکی از بهترین نقش آفرینیهایشان را بروز دادند.
در «رگ خواب» هم نعمتالله این سنت را پی گرفته و هدایت او باعث بروز اگر نگویم بهترین، یکی از بهترین نقش آفرینیهای لیلا حاتمی در طول کارنامه هنریاش شده است. شكل و شمايل نقش آفريني ليلا حاتمي در «رگ خواب» يكي از بهترين اجراهای او از حيث تناسب حالات درونی و اكت بيرونی و توازن ميان تمام مولفههای اجرای يك بازيگر است و با فاصله بهترين اجرا در ميان بازيگران زن سال سينمايی ما را شكل داده است. این مهم در مورد کوروش تهامیای که داشت رو به فراموشی میرفت و در سینما مدتها بود که حرف زیادی برای گفتن نداشت، رخ داده و بازی به قاعده و اندازهای از او را در «رگ خواب» شاهدیم.
از حيث محتوا هم در مورد «رگ خواب» میتوان گفت که فيلم هم از منطر درونمايه و هم شيوه روايي به شدت شرقي است و تاثيرات نگاه شهودی و سير تحول شخصيت بر مبنای رجعت به خويشتن خويش كه طعنه به مدل نگاه مولانايی ميزند، در رگ و پیِ كار جاری است و مهم اينكه اين همه در قالبی دراماتيزه و نه گل درشت روايت و تصوير شده است.
نعمتالله ویژگی همیشگی آثارش یعنی دغدغه اخلاق و انسان و رجوع به درک و شهود برای رسیدن به نقطه سلامت و آرامش را در این فیلم هم دنبال کرده است. شیوه داستانگویی «رگ خواب» و بهرهگیری از نریشن برای توضیح موقعیتها و ایجاد ارتباط میان رخدادها شاید در نگاه نخست کمی خامدستانه و در جهت رفع مشکلات علی و معلولی فیلم به نظر برسد، اما با در نظر گرفتن منطق اصلی فیلم که همانا سیر قهقهرایی تا سقوط مینا و سر بیرون آوردنش از درون خاکستر خودش است، این مهم زمانی برجسته میشود که بیش از آنکه دراماتیزه شدن اطلاعاتی که از طریق نریشن منتقل میشود اهمیت داشته باشد (که البته مهم است). دراین مدل نگاه مراحل وابستگی به غیر، درگیری با خود و محیط بیرون، فرار از واقعیت، از چاله درآمدن به چاه افتادن و در نهایت رسیدن به مرز زوال و از نو برخاستن است که اهمیت پیدا میکند.
اینبار هم نعمتالله سراغ چالش شخصیت با خودش و در درون خودش میرود و سیر تحولات درونی شخصیت و بعضا نمود بیرونی آن را هدف گرفته است. فیلمنامه «رگ خواب» بیش از آنکه نعل به نعل به قواعد داستاننویسی کلاسیک پایبند باشد، سراغ روایت شهودی داستان با تکیه بر سنت داستان گویی شرقی و به طور ویژه داستان گویی از جنس عرفان ایرانی رفته است. بیش از آنکه چند و چون درگیر شدن شخصیت در بزنگاههایی که در فیلم میبینیم مهم باشد (که هست) و مثلا ریز به ریز ماجرای ارتباط مینا با همسر سابق یا با پدرش یا حتی با دوستی که به او سکنا داده است در فیلمنامه گنجانده شود و به لایههای درونی و چند و چون آن پرداخته شود، نکتهای بزرگتر و کلیتر دستمایه کار قرار گرفته است و آن شناخت خود، درک کافی بودن خود و رسیدن به استقلال نسبی روحی و فکری است. در واقع با این نگاه، «رگ خواب» در کنار همراهی برانگیز بودنش، رگههایی از تمثیل و نگاه سمبلیک را دنبال میکند. این دقیقا نقطهای است که مخاطبین اثر را به دو دسته تقسیم میکند، دستهای که با منطق فیلم همراه میشوند و استعارات و سمبلها را میپذیرند و دستهای دیگر که این همه را گل درشت و قوام نیافته میدانند و نمیتوانند با فیلم همراه شوند. نعمتالله در «رگ خواب» روایتگر از خود بیگانگی ابتدایی تا رسیدن به نیستی و در نهایت رجعت به خویشتن خویش را که بارها و بارها در متون قدیم و جدید شرقی پی گرفتهایم، بوده و به شکل قابل اعتنایی نتیجه همان شده است که انتظار میرفت یعنی حاصل کار ابتدا سینماست و بعد بیانگر دغدغههای فیلمساز.
57241