نرگس کیانی: کریم کریمی دوتارنواز پیشکسوت تربتجامی سه سال پیش سکته کرد و میگوید بعد از آن دستش با ذهنش هماهنگی ندارد و نمیتواند خوب بزند ولی کُندی حنجرهاش را خودش با داروهای گیاهی درمان کرده.
این نوازنده و خواننده پیشکسوت متولد 1327 معتقد است وقتی کسی مثل حاج نورمحمد درپور میخواند طوری بود که انسان را وجد میگرفت، ولی خوانندههای حالا وقتی میخوانند آدم را رقص میگیرد به جای وجد.
کریم کریمی دوتارنواز پیشکسوت تربتجامی در پاسخ به این که تا چه زمانی در منصوریه زندگی میکرده گفت: «من 65 سال است که میخوانم. ما در زمان بچهگی در روستای منصوریه بودیم. چون پدرمان از مِلک و خانه و زندگی خودش در تایباد جاکن شده بود و رفته بود منصوریه. منصوریه مِلکش اربابی بود یعنی مال یک نفر بود و آن یک نفر 50 یا 100 دهقان داشت که بابای ما هم یکی از آن دهقانها بود. ما تا 15 سالگی آن جا بودیم و بعدش که پدرمان فوت کرد، برادرمان ما را از منصوریه به تربتجام برد که هنوز هم آنجاییم. اوج خواندن و مشهور شدنمان در تربت بود.»
او در مورد استقبالی که از هنرش در تربتجام شد توضیح داد: «ماهی به دریا نهنگ میشود. ما هم وقتی از یک آبادی کوچک به شهر رفتیم جوانها ازمان خواستند بخوانیم و به هر مجلسی میرفتیم میکشاندنمان وسط و شور دیگری بود.»
کریمی در مورد این که آیا از خواندن در مجالس و عروسیها درآمدی دارد یا نه افزود: «تا به حال به کَرَم خدا هر جا بودهایم با آبرو زندگی کردهایم و انشالا که بعد از این هم همینطور باشد. در بعضی شهرها، وقتی امثال ما را به مجالس و عروسیها دعوت میکنند پول میدهند ولی تربتجام فرهنگش این طور نیست. ممکن است دوستم مرا دعوت کند و من هم یک شبانهروز در مجلسش بزنم ولی دلی میروم و از سر دوستی و برادری. ما پول گرفتن بابت خواندن در مجالس را بد میدانیم.»
او در مورد آموزش آنچه میداند به نسل جوان هم تصریح کرد: «من الان نمیتوانم به کسی آموزش بدهم چون خودم پدر 16 فرزند هستم. از بچههایم، محسن کریمی، هم نوازنده خوبی است و هم خواننده خوبی. همین که بتوانم یک نفر را درست و باشخصیت و باادب تربیت کنم برایم کافی است. این که یکی را صحیح تربیت کنم بهتر است تا چند نفر را ناقص.»
او با اشاره به تفاوت کار جوانان امروز با هنرمندان نسل خودش ادامه داد: «جوانها هنوز آن قدرت حنجرههای ما را ندارند و بیشتر ریتمی میخوانند، شل میخوانند، ملایم میخوانند، یواش میخوانند، مثل ما صاحب قدرت نیستند، وقتی حاج نورمحمد درپور میخواند طوری بود که انسان را وجد میگرفت، ولی خوانندههای حالا وقتی میخوانند آدم را رقص میگیرد به جای وجد. فرهنگ جام همتا ندارد فقط نفر میخواهد که این فرهنگ را نگه دارد.»
او که اولین کاستش را در سال 1347 به نام «از عشق تو لیلا» به بازار عرضه کرد گفت: «ما موسیقی تربتجام را حفظ کردهایم. الان فرهنگ جام مثل خزینه اصلی به دست من است. آرشیوش به دست خودم است. مثلا 25 آلبوم از خودم، 25 آلبوم از حاج نورمحمد درپور، 25 آلبوم از غلامعلی پورعطایی و 15 آلبوم از یکی دیگر. مثلا حاجمحمد رفته است استودیو بِل ضبط کرده یا من در استودیو باربد در تهران زیر پل چوبی خواندهام. آن زمان هایده و حمیرا میرفتند آن جا و حرف اول را استودیو باربد میزد. من در یک شب سه آلبوم ضبط میکردم. صاحب استودیو میگفت این چه وضعی است! بقیه خوانندهها میآیند این جا 10 دقیقه، 15 دقیقه میخوانند میروند و دوباره فردا میآیند. گفتم ما تربتجامیها این طوریم. فریاد ما فریاد خدا است و فریادمان باید به خدا برسد. حقیقت این است. حنجرههای ما شکست نداشته و هنوز هم به کرم خدا ندارد.»
او افزود: «تمام این نوارها که حدود 100، 150 تاست دست خودم است که الان هم تهرانیها خواستهاند از من بخرندش. کسانی هستند که پولدارند و دوست دارند موسیقی جام را حفظ کنند ولی هنوز نیامدهاند. ما در تربتجام کاستهای خودمان را میفروشیم و معاش زندگانیمان از این طریق میگذرد. اگر ما نبودیم این موسیقی هم که الان داریم با آن در شهرها و کشورها چرخ میزنیم نبود.»
او که سه سال پیش سکته کرد در مورد عوارض آن توضیح داد: «حنجرهام کند شده. صحبت کردنم کند شده. انگشتم کند شده. الان نمیتوانم تار بزنم. وقتی تار میزنم این دستم با آن دستم هماهنگی ندارد. ذهنم با انگشتم هماهنگی ندارد ولی صدایم باز است. خودم یک کتاب طب خانگی دارم. هر چه قدر دکتر رفتم نتوانستند کاری کنند. خودم کتاب طب داشتم برداشتم خواندم. دارو را خودم پیدا کردم. الان هم که به این جا آمدهام از دارویی که خودم از کتاب قدیمی درآوردهام خوردهام.»
کریمی در پایان در مورد وضعیت رسیدگی نهادهای مسئول به هنرمندان تربتجامی تاکید کرد: «ارشاد تربت جام اصلا به ما رسیدگی نمیکند. ما مظلومتر از تربت جام نداریم. اگر ترقی کردهایم خدا ترقیمان داده است. والا از هیچ جا چشمهای که برایمان روزی داشته باشد نیست و ملت جام را فقط خود خدا بالا برده است. خود مردم جام به ما یاری میرسانند چون میدانند ما زبان، فرهنگ و ادب پدرانشان هستیم. الان که دیگر ضبط صوت از مملکت ورافتاده ولی همه مردم جام یک ضبطی گوشه خانه دارند که نوارهای ما، حاجیمحمد و پورعطایی را در آن میگذارند. این مردم هستند که فرهنگشان را دوست دارند.»
58242