در واقع محمد بن سلمان، پس از چند ماه کشمکش میان دو جایگاه ولیعهد و جانشین ولیعهد با کمک سلمان بن عبد العزیز پدرش در جنگ داخلی پیروز شد و بن نایف از مسئولیتهایش خلع شد، این امر اتفاقات آوریل سال 2015 را به ذهنها متبادر میکند؛ زیرا در آن تاریخ مقرن بن عبدالعزیز از منصب ولیعهدی خلع شد تا راه برای پسر شاه جدید باز شود. درواقع پادشاه عربستان برای اولین بار سنت پادشاهی را دگرگون کرد چراکه پسر جانشین پدر شد در حالی که طبق سنت قدیمی منصب پادشاهی عربستان تا پیش از فوت تمامی فرزندان پسر بنیانگذار پادشاهی سعودی از برادر بزرگتر به برادر کوچکتر به ارث میرسد.
سلمان بن عبدالعزیز از همان زمانیکه پادشاهی عربستان را بر عهده گرفت، به دنبال انجام این اقدام بود. تحولات دوسال اخیر در عربستان سعودی نشانهای بر مقدمات سناریوی ولیعهدی محمد بن سلمان است؛ بر همین اساس ملک سلمان، پسرش را که هیچ گونه تجربهای نداشت وارد بازی سیاست کرد و به وی فرصتهایی داد. به طور نمونه بن سلمان با سفرهای متعدد به واشنگتن، ارتباطات خود را با مقامات آمریکایی گسترش داد و در همین دیدارها توانست خود را برای ولیعهدی اثبات بکند. پادشاه عربستان نيز با انتخاب وی به عنوان وزیر دفاع کابینهاش زمینه لازم برای تحقق این سناریو را در داخل کشور فراهم کرد. در واقع پادشاه عربستان در ابتدا وی را به عنوان نایب ولیعهد وارد میدان کرد و سپس به تدریج زمینه لازم را فراهم کرد که بتواند بن سلمان را به عنوان ولیعهد خود معرفی کند.
پادشاه عربستان به خصوص پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری و ورود وی به عنوان رییس جمهور آمریکا به کاخ سفید این کار را با سرعت بیشتر انجام داد. من بر این باورم که در واقع پادشاه عربستان در نظر داشت که این اقدام را در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما رییس جمهوری پیشین ایالات انجام دهد اما دولت اوباما چراغ سبز دراین باره نشان نداد. لذا همین که ترامپ بر مسند ریاست جمهوری نشست، سفرها میان دو کشور آغاز شد و ترامپ اولین سفر خارجی خود را به ریاض انجام داد و پادشاه عربستان با امضای قرارداد 400 میلیارد دلاری زمینه این کار را فراهم کرد.
اکنون با توجه به بیماری پادشاه عربستان به نظر میرسد که در زمان حیات وی، محمد بن سلمان پادشاه عربستان شود. به هر حال آنها توانستند بیعت لازم را به دست آورند و اختیارات ویژهای به او اعطا کردند که محمد بن سلمان به عنوان پادشاه در سایه وارد عمل شود. این در حالی است که در داخل عربستان سعودی شاهزادههای مخالفی وجود دارند که این اختلافات از گذشته بوده و این اقدام روند سنتی در خاندان سعودی را بر هم زده است. اما با توجه به اینکه محمد بن سلمان جوان است، در نظر دارد برنامه توسعه 2030 عربستان سعودی را دنبال کند و در همین راستا وی میخواهد ارتباطات خود را با جوانان افزایش دهد ممکن است که وی برخی امتیازات و آزادیهای نسبی در جامعه بسته و غیردموکراتیک عربستان سعودی اعمال کند. هم چنین بر اساس روابط پشت پرده بن سلمان با آمریکاییها وی تلاش خواهد کرد که شرایط را به نفع خود تثبیت کند.
اين نكته را بايد يادآور شد كه با توجه به اینکه پادشاه کنونی عربستان نتوانسته به بسیاری از اهداف مورد نظر خود دست یابد و پروژههای مطلوبش را به خصوص درباره یمن، قطر و ایران اجرا کند، بن سلمان با مشکلات و چالشهای داخلی بسیاری مواجه است که این بحرانهای داخلی اجازه نخواهد داد تا زمین همواری در برابر پادشاه آینده وجود داشته باشد. اینکه بحران یمن به کجا میانجامد و بحران دیپلماتیک با قطر دچار چه سرنوشتی خواهد شد، از دغدغههای بزرگ این کشور خواهد بود؛ به خصوص اینکه در حال حاضر تحرکات زیرپوستی از سوی جوانان و زنان در داخل کشور به وجود آمده و محل تردید و ارعاب است که تحولات عربستان سعودی به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد. اما به طور كلي دولت عربستان به خصوص محمدبن سلمان باید در عرصه سیاست داخلی و بینالمللی با آرامش رفتار کند؛ در غیر این صورت اگر بخواهد سیاستهای جنگ طلبانه و تهاجمی در پیش بگیرد، با چالشهای مختلفی روبه رو خواهد شد. البته سعودیها در حال حاضر راه جنگ افروزی را در پیش گرفتهاند که التهاب منطقه را افزایش خواهد داد. به نظر میرسد این اقدام در راستای معطوف كردن توجه داخل به مسايل خارجي است و به عبارت ديگر آنها با اين اقدام به دنبال انحراف افکار عمومی هستند. اما اينگونه انحراف افكار عمومي، عربستان را در وادی کشمکش طولانی قرار میدهد و اين كشور باید هزينههاي بسياري پرداخت كند.
در واقع اگر محمد بن سلمان بخواهد از طريق رويكردهاي نظامي و غيردموكراتيك در داخل كشور و منطقه عمل كند، به اهداف خود دست نخواهد يافت. به خصوص اينكه منطقه دچار التهاب است و بحران سوريه و بحران يمن هم چنان باقي است و روز به روز وخيمتر ميشود. لذا من تصور ميكنم كه در دوران گذار، عربستان بايد آرامش خود را تثبيت كند در غیر این صورت قطعا با چالشهاي بسياري روبه رو خواهد شد.
در اين ميان اين نكته را بايد مورد توجه قرار دهيم كه سیاستهای اعلامی و اعمالی در حوزه بینالمللی همواره متفاوت است. اینکه سعودیها اظهارات تندی را بیان میکنند یک طرف سکه است و اینکه آيا عربستان این ظرفیت را دارد که علیه یک کشور دیگر حمله نظامی انجام دهد، روی دیگر سکه. در حال حاضر فکر نمیکنم که عربستان سعودی شرایط آغاز یک جنگ را داشته باشد. تجربهها در طول تاريخ نشان دادند كه جنگ و درگيريها راهكار حل مشكلات و بحرانها نيستند، اين وضعيت نه براي شروع كننده و نه ادامه دهنده جنگ نميتواند تامين كننده منافع ملي باشد و تنها بي ثباتي و نا امني در منطقه را تشديد ميكند. به ويژه اينكه اكنون خاورميانه درگير بحرانهاي مختلف از جمله در عراق، سوريه و يمن است. بر همين اساس هر گونه درگيري جديد منطقه را به آتش ميكشاند. بحرانهاي منطقهاي باید يك آينه عبرت براي همگان به خصوص براي كشورهاي جنگ طلب منطقه باشد. هم چنين بايد به اين نكته اشاره كنم كه رياض سياست مستقلي را در منطقه پيش نميبرد؛ همه اقدامات عربستان سعودي با تاييد آمريكا انجام ميگيرد و من تصور نميكنم كاخ سفيد با توجه به شرايط كنوني خواهان آغاز جنگ ديگري باشد. به ويژه اينكه سرنوشت مبارزه با تروريسم به خصوص داعش مشخص نشده است. از سوي ديگر بايد اين نكته را يادآور شد كه هيچ كشور عاقلي هم زمان خود را در چند بحران درگير نميكند، در حال حاضر عربستان در يمن و سوريه به ميزان كافي درگير است.