نشانهاي براي اصلاحطلبان اصيل در سوالي كه از معين پرسيده شده موجود است و او هم آن را رد نكرده است: «اصلاحات با دوم خرداد سال ٧٦ داراي هويت شد و نمايندگانش هم دولتمرداني بودند كه از آن جمع خيلي ديگر فرصت حضور در عرصه اجرايي ندارند... » اين دولتمرداني كه ديگر فرصت حضور در عرضه اجرايي ندارند، چه كساني هستند؟ ميتوان ياد عطاءالله مهاجراني افتاد؛ عضو اتاق فكر پنج نفره فتنه كه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جمهوري اسلامي ايران سر از لندن درآورد و آنجا ماندگار شد و براي آن شورش به اصطلاح جنبش سبز تئوريهاي بامزهاي همچون «اسب تراوا» در 22 بهمن 88 ارائه داد و مضحكه موافق و مخالف شد؟ حتي ميشود ياد همين مصطفي معين افتاد كه سال 88 تمام قد از فتنه دفاع كرد و حتي براي دستگير شدههاي عاشوراي 88 كه عزاي اباعبدالله عليه السلام هتك حرمت كردند و از جمله پسرش كه جزو دستگيرشدهها بود، اينگونه نوشت كه «او و قطعاً» بسياري از همبندانش به داشتن اخلاق، كرامت، آزادگي، صداقت، دينداري، انس با خدا و قرآن و نماز، عقلانيت و نوعدوستي در خانواده و در ميان دوستان و آشنايان شهره بودند و به نظرم گناهشان هم همين بوده است!» يا ميتوان از عبدالله نوري ياد كرد كه براي فتنه انگيزي به 88 نرسيد و همان روزنامه «خرداد»ش در شورشهاي تيرماه 78 به خوبي! توانست نقشي پررنگ در حمايت از آشوب را ايفا كند. اصيلها همينها هستند؟!
زندانيهاي سياسي ـ امنيتي اصلاحطلبان هيچ گاه بدلي خوانده نميشوند. با اينكه تندرويهاي آنان در دورههاي مختلف باعث محدوديت اصلاحطلب و رويگرداني مردم از آنان شده است. آنها با هر غوغا خوني تازه در رگ اصلاح طلبي ميريزند و آنچه در يك زوال معناي عميق، اصلاحطلبي ناميده ميشود، براي بقا به همين غوغاها نياز دارد. براي همين است كه اين محكومان امنيتي و حتي اقتصادي به جاي راندهشدن از جمع اصلاحطلبان، قهرمانان اصلاحطلبي لقب ميگيرند. اصلاحطلباني كه اصيل ناميده ميشوند، ميتوانند در حاكميت باقي بمانند و در عين حال ژست اپوزيسيون بگيرند و نقش مخالف بازي كنند. ميتوانند براي رسيدن به قدرت و نزديكي بيشتر به حاكميت همه تلاش خود را بكنند و در عين حال فخر غيرحكومتيبودن بفروشند. اين مدل اصلاحطلبي هر چه هست نميتواند نقشي به معناي واقعي كلمه براي اصلاح جامعه ايفا كند. اما مقابل نظام ميايستد، فتنه و آشوب برپا ميكند، زندان ميرود، اداهاي روشنفكري در ميآورد و شعار آزادي بيان ميدهد و مخالفانش را سركوب ميكند. همچون زماني كه صادق خرازي به تلويح و بي هيچ جدي بودني دم از كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري 96 زد و او را صرف آنكه ممكن است رقيب حسن روحاني شود، اصلاحطلب بدلي ناميدند.
45302