به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ظهر امروز دوشنبه 22 آبان آیین رونمایی از آلبوم «عاشق کیست» به مناسبت هزاره شیخ ابوسعید ابوالخیر، عارف و شاعر نامدار ایرانیتبار قرن چهارم و پنجم، با حضور پدیدآورندگان آن در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.
این آلبوم با حضور ارکستر سمفونی پراگ، به آهنگسازی و رهبری امیر پورخلجی و با صدای شهرام ناظری ضبط شده و اردوان جعفریان، مدیر نشر پردیس موسیقی معاصر تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته است.
چهار ستون عرفان
شهرام ناظری در ابتدا پس از اشاره به اندوهش برای بازماندگان زلزله کرمانشاه (اینجا)، صحبت در مورد «عاشق کیست» را با یک رباعی از ابوسعید شروع کرد: «جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست/ در عشق تو بیجسم همی باید زیست/ از من اثری نماند این عشق ز چیست/ چون من همه معشوق شدم عاشق کیست.»
او ادامه داد: «اگر ابوسعید تنها همین یک رباعی را گفته بود برایش کافی بود. نام این آلبوم پیشنهاد من بود و حکایت از عشقم به ابوسعید دارد. از نظر من ابوسعید ابوالخیر، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و منصور حلاج چهار پایهای هستند که باقی عرفا بر آن ایستادهاند.»
ناظری افزود: «بعد از آشنایی با مهدی اخوانثالث و محمدرضا شفیعیکدکنی بود که ابوسعید را عمیقتر شناختم و بیش از پیش پی بردم که چه بوده و چه کرده.»
او در مورد همکاری با امیر پورخلجی به عنوان آهنگساز و رهبر ارکستر هم گفت: «زمانی که با پورخلجی آشنا شدم، به چشمم انسانی بافرهنگ و اهل قلم آمد. اساسا برای من مهم است که موسیقیدانی که قرار است با او همکاری کنم روحیهای ادبی و شاعرانه داشته باشد و ادبیات را بشناسد. در صورتی که نشناسد هم با او کار میکنم اما با دلتنگی. چون ادیب بودن هنرمند در هر شاخهای که هست مهم است. کارگردانِ ادیب، میشود بهرام بیضایی. ما کارگردان خوب، کم نداریم اما چون با ادبیات آشنا نیستند، بهرام بیضایی هم نیستند.»
ناظری تصریح کرد: «من بسیار بیش از حدی که پیشبینی کرده بودم به استودیو رفتم. شب، نیمهشب، صبح... اما همچنان معتقدم که این اثر بردنِ رانِ ملخی نزد سلیمان است... برای انجام دادن کاری در شان ابوسعید همه ادیبان و موسیقیدانان و اعضای ارکسترهایمان باید دور هم جمع میشدند، ولی چون در مملکت ما نمیشود چنین کاری کرد، تنها ما چند نفر به واسطه عشق و علاقه شخصی در کنار بزرگمردی چون شفیعیکدکنی کار را پیش بردیم. مراکز فرهنگی ما موظفند برای معرفی مشاهیرمان کاری کنند اما در فضای بیفرهنگ فعلی که حاصل سیاستگذاریهای نادرست است اگر کاری هم انجام میشود به همت افراد است و نه مراکز فرهنگی. ما هم تشویق نمیخواهیم و همین که سنگ پیش پایمان نیندازند و سد نشوند برایمان کافی است.»
ابوسعید را از زبان شفیعیکدکنی شناختم
در ادامه امیر پورخلجی، آهنگساز آلبوم «عاشق کیست» گفت: «به شخصه به صورت غیرمستقیم با استاد شفیعیکدکنی در ارتباط بودم و گمان میکنم جملهای که او در «چشیدن طعم وقت» از زبان ابوسعید ابوالخیر نقل میکند جان مطلب را بیان کرده است؛ حکایتنویس مباش، چنان باش که از تو حکایت کنند.»
او ادامه داد: «ابوسعید ابوالخیر در زمان حیات خود رساله و نوشتهای نداشت و بعد از وفاتش بود که مریدانش مطالب مربوط به او را گرد آوردند. در مورد رباعیاتش نیز نظرات مختلفی هست و از جمله این که برخی، آنها را واقعی و برخی، نسبت داده شده به او میدانند. در خصوص نظر دوم نیز برخی میگویند چون خاندانش گمان میکردند شاعر بودن، شان این عارف را پایین میآورد، چنین گفتهاند. هرمان اته، خاورشناس آلمانی اما در کتاب «تاریخ ادبیات فارسی»اش معتقد است که ابوسعید با سرودن رباعی نقش بسیار مهمی در خصوص تکمیل و پرورش این قالب شعری ایفا کرده است.»
پورخلجی افزود: «نظرات مختلف است و میگویند ابوسعید گفته است، ما شعر نگفتهایم و آنچه بر زبان ما میرود از عزیزان است. از سوی دیگر میگویند ابوسعید در خانقاه و هنگام وضع، موعظه نمیگفته و شعر میخوانده که این به موقعیت فرهنگی نیشابور هم مربوط میشود. عدهای ابوسعید را گلچینکننده، انتخابکننده و عرضهکننده میدانند و نه مبدع خالص.»
این آهنگساز و رهبر ارکستر تصریح کرد: «یکی از آموزشهای بنیادین ابوسعید در زمینه رسیدن به بهشت است. او معتقد است این راه است که مهم است، راهی که برای رسیدن به سعادت طی میشود، نه لحظه رسیدن به سعادت.»
اردوان جعفریان، مدیر نشر پردیس موسیقی معاصر نیز در صحبتهای کوتاهی گفت: «آلبوم «عاشق کیست» هیچ منفعت مالی برای شهرام ناظری نداشته است. او سه سال پیگیر ضبط این آلبوم بود و بسیار بیش از آنچه معمول است برایش انرژی گذاشت.»
خوانندگانمان شدهاند شبیهخوانهایی که از روی دست هم میخوانند
شهرام ناظری در جواب این که به نظرش چرا دیگر خوانندگان به دنبال استفاده از ادبیات در آثارشان نمیروند گفت: «کسانی که الان آواز میخوانند غالبا هنرمندان پس از انقلابند. بعد از انقلاب هم که محیط ادبی و فرهنگی ضعیفی داشتهایم و خوانندگانمان شدهاند شبیهخوانهایی که از روی دست هم میخوانند. آواز خواندن فقط به صدای خوب داشتن نیست و باید تفکری پشت آن باشد که خواننده را هدایت کند اما آیا زمینهای برای شکلگیری این تفکر بوده است؟!»
او در ادامه با اشاره به بیتی از غزلی از حافظ گفت: «مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی چنان که پرورشم میدهند میرویم... ما هم آخرین بازماندگان نسل پیش از انقلابیم. نمیدانم بعد از انقلاب چه اتفاقی افتاد که جدا از درگذشت ستونهای موسیقی یکی پس از دیگری، مراکزی مثل اشاعه موسیقی هم از بین رفتند. همین میشود که کارهای خوانندگان فعلی، سه ماه یا نهایتا شش ماه شنیده و بعد فراموش میشود و هیچ کس صاحبسبک نیست. این چیزها هم یک شبه درست نمیشود و شاید 200 سال دیگر بتوانیم دوباره به نقطه صفر برسیم.»
ضبط کردن آلبومی مثل «عاشق کیست» در حال حاضر در ایران امکانپذیر نیست
پورخلجی نیز در جواب این سوال که چرا برای ضبط آلبوم «عاشق کیست» از ارکسترهای داخلی استفاده نکرده و به سراغ ارکستر سمفونی پراگ رفته توضیح داد: «من به نام ایران و به نام ارکستر سمفونیک تهران در دوره مدیریت علی رهبری افتخار میکنم. علی رهبری کاری کرد که ارکستر سمفونیک تهران به مدت یک سال مانند یک ارکستر حرفهای کار کند. ارکستر سمفونیک تهران دو دوره طلایی داشته است، یکی پیش از انقلاب زمانی که هربرت فون کارایان رهبری آن را بر عهده داشت و دیگری در دوره علی رهبری. با این تفاوت که در زمان هربرت فون کارایان نوازندگان از بلغارستان آمده بودند و در زمان علی رهبری نوازندگان، جوانان ایرانی بودند. علی رهبری به دلایلی از ایران رفت که الان جای بحث در مورد آن نیست.»
پورخلجی ادامه داد: «سوای این جریانات ضبط کردن آلبومی مثل «عاشق کیست» در حال حاضر در ایران امکانپذیر نیست اما اگر زمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زیرساختهای چنین کاری را فراهم کند حتما استقبال میکنیم.»
در خارج از کشور امکانات خوبی برایم هست اما دلم میخواهد در کشور خودم باشم
شهرام ناظری نیز در جواب سوالی در مورد این که با توجه به ماجرای لغو شدن کنسرتش در قوچان آیا ممکن است دیگر در ایران کنسرت برگزار نکند گفت: «برای من امکانات خوبی در خارج از کشور هست، شهروند افتخاری فرانسه هستم و رفتن به آمریکا هم برایم آسان است اما دلم میخواهد در کشور خودم باشم. آنچه در قوچان اتفاق افتاد هم برایم تازگی نداشت و عادی بود اما نکته آزاردهندهاش این بود که به جای آن که یک کلام بگویند کنسرتتان لغو شده است، مرتب میگفتند یک ساعت دیگر در سالن باز خواهد شد، دو ساعت دیگر کسی که مسئول باز کردن پلمپ است میآید و چیزهایی از این دست. 2000 نفر آدم از راههای دور و نزدیک آمده بودند و معطل شدن آنها بود که آزارم میداد نه لغو شدن کنسرت. زمانی هم که تصمیم گرفتم خودم با مردم صحبت کنم، چند نفر به طرفم حمله کردند. طوری که عینکم شکست و شیشه آن در سفیدی چشمم فرو رفت.»
ناظری افزود: «من قبلا هم تجربه چنین چیزهایی را داشتهام، خاطرم هست در کنسرت یزدم وارد سالن که شدیم بوی گاز شدید و وحشتناکی میآمد و بعد متوجه شدیم برای مقابله با ما مخزن گاز آوردهاند، سلاحی که برای مقابله با دشمن استفاده میشود و من نمیدانم چرا گمان کرده بودند من هم دشمنشانم.»
او در پایان این بخش از صحبت خود به شوخی گفت: «عینکی را که در قوچان شکستند از فرانسه خریده بودم و بسیار دوستش داشتم، چشمم به جهنم، حداقل غرامت عینکم را میدادند!»
ناظری در جواب آخرین سوالی که در مورد گلایه او از صداوسیما برای پخش بیاجازه آثارش بود هم گفت: «کارمندان صداوسیما اگر 37 ماه حقوق نگیرند چه میکنند؟ که 37 سال است برای پخش آثار ما در رسانهشان هیچ چیز پرداخت نکردهاند؟! شاید بگویند باید وارد محیط ما شوید تا حقوقتان را بدهیم و ما هم میگوییم، ما محیط شما را دوست نداریم، ما محیطی فرهنگی و سلامت میخواهیم و دوست نداریم وارد محیط شما شویم.»
57242