بخشی از مصاحبه را می خوانید:
با توجه به احضاريهاي كه براي اسفنديار رحيممشايي فرستاده شده است و همچنين بحث تخلفات بقايي، احمدينژاد و رحيمي فكر ميكنيد اين اتفاقات قضايي چقدر در به حاشيه بردن اين جريان تاثيرگذار است يا برعكس ممكن است به بيش از پيش مطرح شدن آنها در ميان افكار عمومي كمك كند؟
به هر حال هر كس ممكن است متهم شود. بايد در دادگاه حاضر شد و به اتهامات پاسخ گفت و اگر سند و مدركي وجود دارد، ارايه كرد. بازپرس تفهيم اتهام ميكند و قاضي هم حكم صادر ميكند اما تفاوت اين طيف با ديگراني كه احضار ميشوند اين است كه جو و فضا را آلوده ميكنند و نميگذارند دستگاه قضا به كار خود بپردازد. در واقع مجموعه بقاياي دولت نهم و دهم اين ويژگي را دارند كه با فضاسازيهايي كه انجام ميدهند تلاش دارند جامعه را مقابل دستگاه قضا قرار دهند. در واقع انتقال اين مسائل به جامعه خود نيز نوعي ايجاد آشوب به حساب ميآيد كه به نوعي جرم محسوب ميشود.
به نظر شما ميتوانند با ايجاد اين فضاسازيها به گسترده شدن بدنه اجتماعيشان كمك كنند؟
احمدينژاد و من تبعش به گونهاي هستند كه جامعه آنها را پس ميزند. در واقع همه اين فضاسازيها براي دوباره مطرح شدن است كه البته با اقبال جامعه هم مواجه نخواهند شد. به نظر من نبايد به اخبار و حواشياي كه اين گروه ايجاد ميكنند، توجه كرد و حتي آنها را مطرح كرد. وضعيت حلقه احمدينژاد ديگر به گونهاي نيست كه در جامعه اثرگذار باشند. مردم اين طيف را شناختند و حنايشان ديگر رنگي ندارد.
فكر ميكنيد ممكن است اين حلقه بار ديگر به جريان اصولگرايي بازگردند؟ آيا هنوز براي بازگشت به اصولگرايي راهي پيشرويشان وجود دارد؟
از نظر من تاريخ مصرف احمدينژاد تمام شده است.