یادداشت امروز من قدری طولانی است که از همه عذر میخواهم . اما برای رساندن مفهوم آن لازم است اینگونه نوشته شود . موضوع یادداشت عجب داستان تکراری عبرت آموزی است
یک شبکه تلوزیونی به نام آی فیلم I Film داریم که فیلم های سریالی قدیمی را پخش میکند . به نظرم شبکه خوبی است و اگر فرصت نکرده باشیم فیلم و سریالی را در زمانش ببینیم حالا این فرصت ایجاد میشود .
علاوه بر این چون فیلم ها نسبتا قدیمی است مطمئنا همراه با خاطرات آن زمان و یادآوری و تازه شدن آن خاطرات است به همین دلیل مورد استقبال مخاطبان خودش قرار میگیرد .
شبکه دیگری هم داریم که فیلم های خارجی و داخلی قدیمی پخش میکند به نام تماشا . حالا منظورم تبلیغ صدا و سیما نیست بلکه این مقدمه ای است برای طرح یک موضوع جدید .
صدا و سیما دارای آرشیو بسیار بزرگی است که در آن علاوه بر نگهداری انواع فیلم های هنری و فرهنگی و مذهبی و...
فیلم ها و مصاحبه ها و مناظره ها و تحلیل های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و ... و خبری از حدود 50 و شاید بیش از 50 سال قبل را نیز نگهداری میکند . چند سالی است که صدا و سیما شبکه های آی فیلم و تماشا را برای نمایش فیلم های هنری و فرهنگی و مذهبی راه اندازی نموده و تقریبا هم موفق بوده و مخاطبان زیادی میلیونی دارد .
حالا با این تجربه ارزشمند هنری و فرهنگی ، آیا میتواند شبکه خبری و تحلیلی جدیدی را ایجاد و راه اندازی کند که فیلم ها و نوارهای خبری و مناظره های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و ............ کشور را در طول بیش از 50 تا 60 یا 70 سال گذشته را به نمایش بگذارد و روند سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی کشور را مورد نقد و ارزیابی و تحلیل قرار دهد ؟
مطمئنا این کار کمک میکند که حافظه تاریخ که فعلا آلزایمر نگرفته ، تر و تمیز و تازه و مستند بماند و گرد و خاک روزمرگی و بی توجهی به آنچه که بوده بر چهره جامعه ما ننشیند . اما چرا چنین ایده ای و با بودن تجربیات ارزشمند و تیم های حرفه ای در صدا و سیما تاکنون عملیاتی و اجرایی نشده ؟
ممکن است به دو دلیل باشد :
دلیل اول اینکه تاکنون فکری برای طرح این ایده و تولید این برنامه نبوده ؟ که در اینصورت تکلیف مشخص است و این ایده و فکر را پیشنهاد میکنیم .
اما دلیل دوم اینکه این فکر بوده اما شاید میل و اراده و مصلحتی برای این کار نباشد ؟
در اینصورت آن وقت باید پاسخ داده شود که چرا نقطه اشتراک تمامی این مصاحبه ها و مناظره ها و تحلیل های و عمدتا انتقادات که در اینگونه مجالس و گفتگوها و خبرها بیان شده چند موضوع تکراری :
- فقر زدایی و
- محرومیت زدائی و
- ضعف و غفلت های مدیریتی در اجرای کار و اداره امور است
به علاوه اینکه ، فساد و مرد رندی و نامردی و خیانت در امانتداری یک سری آدم های مسلط به قدرت نقش اصلی در تمامی این گفتمان ها را داشته و دارد ؟ اما داستان تکرار مکررات اتفاق می افتند و کار مهم و اتفاق مهمی رخ نداده ؟
یادم می آید زمانی که در دهه 40 شاگرد مدرسه بودیم در سطوح جامعه و در روزنامه ها و حتی انشاء های ما دانش آموزان درمورد پیرزن فقیر و محروم فلان استان صحبت و نوشته میشد که باید به او توجه شود ؟
امروز با اینکه آن پیر زن پس از گذشت تقریبا 50 سال مطمئنا زنده نیست و جایش را به دیگر پیرزنان سپرده اما حرف همان است که گفته شده یعنی :
باید به پیر زن فقیر و محروم فلان استان توجه شود با این تفاوت که امروز جوان بیکار که ممکن است نوه اش باشد هم در کنار آن پیر زن نشسته و با او حرف میزند و از خاطراتش میپرسد ؟
عجب داستان جالبی است که بیش از 50 سال مکررا تکرار میشود ؟
یعنی فرقی هم نمیکند که کجا و در چه زمانی و چگونه باشیم ؟
قصه همین است که مکررا شنیده ایم و میشنویم ؟
متاسفانه ساختار و شکل کار و تصمیمات در کشور اینگونه است که در رژیم قبل و حتی نظام امروز شاید هم بدتر ، بدون ترس و ظاهرا با قدرت مجموعه ی فساد شکل میگیرد و رشد پیدا میکند و حفظ و بعضا گسترده تر هم میشوند و این داستان های جالب و آئینه های عبرت ادامه دارند ؟
از خودمان میپرسیم :
مگر انقلاب نشد و ریشه های رژیم شاهنشاهی خشک و تک تک ایشان از ساختار قدرت و اجرایی کشور پاک نشد ؟
پس چه شده امروز توسط بعضی از منصوبین و وابستگان به انقلاب ( چون قدرت و امکانات دست عوام نیست ) فساد میشود ؟
پاسخش این است که وقتی شایسه سالاری به معنای اخلاق محوری نباشد و امانت دست اهلش نباشد آنوقت مدل نگاه معاویه ای به پول و قدرت ، ایمان را از بین میبرد و متاسفانه این نگاه در بعضی ها وجود دارد و متاسفانه در جذب متولیان و متصدیان امور ممکن است بلکه سهوا و یا عامدا بی توجهی شده و دقت لازم لحاظ نشده و نتیجه اش این شد که همان آدم های به ظاهر رستگار که هیچ کس در مخیله اش نمی گنجید روزی تخلف چراغ راهنمایی کند ، یک مرتبه آن میشود که شاخ از سر آدم بیرون میزند .
به یاد داستان مارگیر و اژدهای مثنوی می افتیم . داستانی شبیه به آنچه که می بینیم .
یعنی فکر میکنیم که ریشه های فساد بی جان و مرده و وجود ندارد ؟
اما حقیقت این است که ریشه به ظاهر خشک است ، ولی به محض وجود یک ذره رطوبت و یا قطره آب و یا گرمای فرصت قدرت مجددا زنده و قوی تر و محکمتر میشوند ؟
ببینید : در طول چند ده ساله گذشته ، حرف و عصاره شعارهای مشترک تمام داوطلبین محترم ریاست جمهوری و در امتداد آن وزرا و مسئولین و متولیان امور درکشور فقر و محرومیت زدائی و مبارزه با انواع فسادهاست .
جالب بودن این داستان ها اینجاست که شعارها سالیان سال است همیشگی تازه و ماندگار مانده و کاری که انتظارش را داشتیم نشده ؟
دلیلش چیست ؟ خیلی ساده ،
بی مسئولیتی های شعار دهندگان در مقابل حرف و قول شان و مردم
پیگیر نبودن و نه پرداختن مردم به چرایی عدم صدق در وعده ها و
عدم حمایت رسانه ها از حقوق مردم و انقلاب و در مجموع نبود باور به آنچه که گفتند و شعار دادند؟
عجب داستان ادامه دار جالبی است و معلوم نیست که کی قرار است به پایان برسد و نتیجه دهد ؟
اما چه باید کرد؟ چقدر باید نشست و تکرار این داستان ها را دید و ساکت بود؟
پس کی قرار است روزی مقتدرانه بگوییم کشور ایران و مردم ایران ملبس به اخلاق اسلامی ، کشورتوسعه یافته اسلامی شده اند ؟
عزیزان هموطنم و مخاطبان عزیز .
مشکل خودمانیم ؟
فقط انتقاد میکنیم .
آن هم بدون راهکار و برنامه ؟
کمی وقت بگذاریم و فکر کنیم چه باید کرد ؟
فکر کنیم از کجا باید شروع کرد تا فقر و محرومیت و فساد و نابرابری در کشور نیست و نابود شود ؟
فکر کنیم چکونه میتوانیم به دولت و مجلس کمک کنیم و اگر کمک نمیخواهند چگونه ایشان را تحت فشار بگذاریم که مردم را در فرآیند بازی خدمت بکار گیرند و از کمک مردم برای سازندگی کشور استفاده کنند .
فکر کنیم چکونه دولت و مجلس میتواند بجای حاشیه های صد من یک غاز ، توسعه یافتگی و پیشرفت که حق مردم و انقلاب است و این حداقل مطالبه مردم و انقلاب میباشد را سرلوحه کارشان بگذارد و به مردم پاسخگو باشند .
فکر کنیم چکونه دولت و مجلس میتواند به مردم گزارش رسمی همراه با نمودار و آمار دهند که چه میکنند و در کجای کار هستند و سهم مردم در این کار و حرکت دولت و مجلس چیست و در کجا از مردم خواستند و پاسخ و اجابت ها از مردم چه بود و چرا ؟
بجای سرگرم شدن با موضوعات پیش پا افتاده برجام و ... و اینکه من که هستم و تو که هستی به اصل موضوعات کشور بچسبیم ،
یعنی توسعه یافتگی ایران اسلامی
یعنی :
- فقر زدایی و
- محرومیت زدائی و
- شایسته سالاری و برنامه محوری تا نشنویم نشد چون ضعف و غفلت های مدیریتی در اجرای کار و اداره امور بود .
- گزینش اصلح برای مبارزه با فساد و مرد رندی و نامردی و خیانت در امانتداری یک سری آدم های مسلط به قدرت نقش اصلی در تمامی این گفتمان ها را داشته و دارد ؟
دیگر نباید وقت کشی کرد و با حسرت به دیگران نگاه کرد .
به نظر میرسد شروعش باید از صدا و سیما و رسانه های با نگاهی ملی بی طرف برای مردم و جمهوری اسلامی ایران و انقلاب باشد . البته با حفظ منافع و مصالح و امنیت ملی کشور .
با اقتباس از آیه 105 سوره انبیاء :
َلَقَدْ کَتَبْنا فى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ ـ اِنَّ فى هذا لَبَلاغاً لِقُوم عابِدینَ
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.
جان کلام این است :
در حکومت انقلابی صالحان جایی برای معاویه صفتان وجود ندارد .
یا علی. با حترام - سید جمشید اوشال .