مهدی درستی: ناصر پلنگی هنرمند نقاش و مجسمهساز که هنوز و پس از گذشت سالها نقش و رنگ طراحی هایش بر دیوارنگاره مسجدجامع خرمشهر در یاد طیف گسترده ای از جامعه زنده است به تازگی نمایشگاهی از آثار خود را در گالری آریانا برپا کرده است.
پلنگی در این نمایشگاه که «خاطرههای قومی» نام دارد با استفاده از کلاژ عکس و مواد دیگر آثاری با محوریت آداب و رسوم ایرانی به تصویر کشیده است و مروری داشته بر دو دهه فعالیتش در حوزه سنت و فرهنگ ایران قدیم که عنصری فراموش شده در جامعه امروز ما به شمار میرود.
در بیشتر این آثار که انسان در آن محوریت دارد، شاهد تصاویری از مردان و زنانی با آرایش و پوشش سنتی ایران در عصر قاجار و گاه شکل و شمایل عشایر خون گرم هستیم. او همچنین از نگارگری و تهذیب هم برای یادآوری سنت ایرانی استفاده کرده تا مخاطب را با آنچه که به آن متعلق است آشنا کند.
با این هنرمند که مهمان کافه خبر ما بود درباره این پروژه که 20 سال پیش آن را کلید زد و فعالیتهایش در این دو دهه گفت وگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
همه چیز از تلنگر تصاویر دو عکاس شروع شد
پلنگی درباره اینکه ایده این نمایشگاه چه زمانی و چگونه شکل گرفت، گفت: «جریان ثبت خاطرههای قومی و فرهنگهایی که در ایران وجود دارند به سالهای خیلی دور حدود دو دهه قبل برمیگردد، سالهای 1374، 75 زمانیکه من از دانشگاه هنر سوره اسعتفا دادم و بیرون آمدک (یکی از بنیانگذاران آن دانشگاه بودم) در یک خلوت شش ماهه این اندیشه در تهران شکل گرفت که روی عکسهای دوره قاجار و بعد عشایر قسمتهای مختلف ایران بیشتر تعمق کنم. در نهایت با دو عکاس معروف آن دوران یعنی یرماکوف و آنتوان سورگوین آشنا شدم که به ایران آمده بودند و در بین خاندان سلطنتی تا مردم طبقات پایین حضور داشتند وعکاسی کرده بودند، این حضور گستردهشان برای من جالب بود و مثل یک تلنگر عمل کرد.»
او همچنین ادامه داد: «من البته با حضور در میان مردم و حوادث سیاسی، اجتماعی، نظامی و تاریخی ایران در زمان جنگ آشنا شده بودم که حاصل آن عکسها و طراحیهایی بود که ثبت کردم. مثل خیلی از عکاسهای آن دوره مانند کاوه گلستان، آلفرد یعقوب زاده، جوادیان و... در فضای فرهنگی ایران، قومیتها و جغرافیای میراث فرهنگی ایران این فرصت ایجاد نشده بود و آنقدر حوادث انقلاب به سرعت در حالا جلو رفتن بود فرصت دیدار با عشایر و آشنایی با فرهنگ و سنتها نداشتیم.»
اتفاقی که یکباره همه چیز را دگرگون کرد
این هنرمند در مورد اولین باری که این آثار را در به نمایش گذاشت، توضیح داد: «در نهایت همان سالهای دهه 70 من آثاری را طراحی کردم که خانم سیحون (مدیر گالری سیحون) آنها را دید و گفت که حامی این اندیشه خواهد بود، برای من که آن سالها جوانتر بود این تایید از سوی یک گالری جریانساز خیلی اهمیت داشت. ایشان کارها را به نمایش گذاشت و این حرکت سرمنشا اتفاقات زیادی برای من شد.»
پلنگی همچنین بیان کرد: «پس از استقبال در گالری سیحون، خانم رز عیسی که از کریتورهای هنر ایران و خاورمیانه بود پنج اثر را خرید و ایدههای پروژه را به همراه بیوگرافی من را دریافت کرد و کارها را در سال 2005 در موزه بریتانیا در کتابی به عنوان هنرمندان مدرن خاورمیانه منتشر شد که دو اثر از آن مجموعه در نمایشگاه امسال قرار دارد.»
وقتی دولت و مردم در کنار هم دیده میشوند
این هنرمند نقاش درباره مقطع تاریخی که در آثار به آن پرداخته است، گفت: «اول روی تاریخ قاجار کار کردم به خصوص اوضاع و احوال پادشاهان که بیش از 200 کار شد (در این نمایشگاه «خاطرههای قومی» کمتر از آنها حضور دارد) این مجموعه شامل دوران مشروطه، وضعیت احمدشاه، حضور فرانسویها درایران، وضعیت زنان در دوره قاجار و ... پس از آن بخشی از کارها هم درباره عشایر ایران بود. بنابراین دو طیف کار در نمایشگاه آمد از یک طرف مردم و از طرفی سلطنت، یک رابطه کاخ و کوخ یا دولت و مردم برقرار شد.»
آغاز یک سفر طولانی
پلنگی درباره بازخوردهایی که این نمایشگاه بیان کرد: «سپس از طرف وزارت ارشاد به یک فستیوال بینالمللی در پایتخت استرالیا دعوت شدم و آثار را به نمایش گذاشتم. تکنیک آثار و نوع نگاه کارها به این معنا بود که ما میتوانیم فضای تاریخ گذشته را معاصر کرده و با زبان بینالمللی هنر آن را ارائه کنیم که نگاهی حفاظتی به اسناد و سمبلهای فرهنگی هم داشته باشیم. این ایدهها را در آنجا مطرح کردم و وزیر هنر استرالیا با استقبال از من دعوت کرد که من در استرالیا بمانم و این ایده را متناسب با فرهنگ این کشور آموزش دهم.»
او افزود: «این نگاه وزیر استرالیایی به اندیشه هنری برای من با توجه به تجربیاتی که در ایران داشتم خیلی عجیب بود و مثل پتک بر سرم خورد که اینها چه نگاهی به هنرمندان دارند و مسئولان ما چه نگاهی به ما داشتند که همیشه نگاهی ابزاری و تبلیغاتی به طیف نسل ما که در انقلاب شکل گرفتیم میشد.»
این هنرمند درباره کشورهای دیگری که متقاضی آغاز پروژه بودند، گفت: «پس از استرالیا، کشورهای دیگری چون آفریقای جنوبی هم از آن استقبال کردند و برای اولین بار کارها در قالب آثار دیواری هم عرضه شد، سپس در مکزیک هم ورکشاپ آن برای اساتید، دانشجویان و هنرمندان برگزار شد. در سنگاپور و گرجستان هم به صورت پراکنده نمایشگاه و کارگاهی از این مجموعه را برپا کردم.»
پلنگی که پس از دوره ای طولانی به ایران بازمی گردد، درباره چگونگی آغاز دوباره این پروژه در ایران بیان کرد: «من از سال 2010 به ایران آمدم و با بچههای دانشگاه اصفهان این پروژه را شروع کردم و کارگاهایی برایشان گذاشتم. سپس در بابل و اردبیل هم این پروژه را ادامه دادم و این گروه کار را جدی گرفت؛ اولین نمایشگاه این پروژه با محوریت آذربایجان امسال برگزار شد و مورد استقبال قرار گرفت. من آمادهام تا این طرح را در استانهای مختلف ارائه کنم، این اندیشه به صورت خودجوش و فرهنگی در حال رشد است.»
او همچنین بیان کرد: «سال گذشته با موزه موسیقی این موضوع را در میان گذاشتم و آقای مرادخانی حمایت کرد و آرشیو عکسهای دوره قاجار عمدتا که تاریخ موزیسنهای ایرانی بود را در اختیار من گذاشت و حدود 30 هنرمند در یک کارگاه سه روزه شرکت کردند و نتیجه کار در قالب نمایشگاه عرضه شد.»
پلنگی افزود: «سال 2013 من در امارات پیشنهاد دادم که این پروژه به یک فستیوال بینالمللی تبدیل شود و این اتفاق با حضور بیش از 30 آرتیست جهانی با تم آرشیو ملی عکسهای تاریخ امارات رخ داد و آثار در نمایشگاه و کتاب عرضه شدند.»
آغاز اولین ارتباط جدی میان مد و هنر
این هنرمند درباره چاپ آثار بر روی لباس که نمونه ای از آن در این نمایشگاه اخیر هم به وجود داشت، گفت: «پس از نمایشگاه آذربایجان پیشنهاد چاپ این آثار روی لباس را دادم که آقای بهنود جواهرپور که تمرکزش بر البسه مردانه است یکی از این آثار را ترکیب کرد و در یک کت مردانه با دقت و ظرافت در ایتالیا طراحی کرد و ایده ایجاد ارتباط بین مد و هنر را به ثمر رساندیم و این اتفاق با نمایشگاه آثار دو دهه در گالری آریانا همراه شد.»
وقتی گذشتهمان را به فراموشی سپردیم
او درباره بی توجهی که به فعالان جوان حوزه تجسمی می شود، بیان کرد: «به طور کلی با توجه به حجم فارغالتحصیلان هنری ایران که بیش از 20 هزار نفر هستند و کسانی هستند که بار بصری ایران روی دوش آنها است اما برایشان کاری انجام نشده است.»
پلنگی همچنین گفت: «از یک طرف ما یک پدیدهای داریم در ایران گذشته که هنر در همه وجوه زندگی مردم بوده است و معماری و هنر آمیخته باهم بودند، روی نقاشی به دنیا میآمدیم و هنگام مرگ هم نقاشی رویمان میکشیدند که این از بین رفته است و به گالریگردی نمایشی تبدیل شده است. این هنر به معنای پیوندش با زندگی تمام شده است و اقتصاد هنر یعنی احیای دوباره این رابطه و فرهنگسازی درباره این مسئله در جامعه و اقتصاد مقاومتی چیزی جز این نمیتواند باشد.»
او با انتقاد از ناکارآمدی دانشگاه های هنری در حوزه تجسمی گفت: «دانشکدههای هنری از این میراث و پیوندهای فرهنگ جدا هستند و به همین خاطر دانشگاه گیر دارد و هنرمند که فارغالتحصیل میشود مانند یک جزیره ارتباطش با آن میراث گذشتگان قطع است، به همین دلیل مردم هنر او را درک نمیکنند و نمیتوانند با آن ارتباط بگیرند. این مسئله هم راهحل دارد و کارشناسان میتوانند با راهکارهای درستی این پیوند را ایجاد کنند که خوشبختانه حرکتهایی در این زمینه آغاز شده است.»
پلنگی همچنین با اشاره به جای خالی حافظه بصری در دیوارنگاره های شهر تهران، درباره پیشنهادی که به سازمان زیباسازی در این باره ارائه کرد، توضیح داد: «یک بعدی نگاه کردن به پدیده هنرهای عمومی وجود دارد و به خاطر تفکر سلیقهای و باندبازیها متاسفانه مشاورههای کلان رخ نمیدهد و ما امروزه در همین شهر تهران هم از اسناد بصری مانند نقاشیهای دیواری بیبهره هستیم و پیشنهادهایی هم به سازمان زیباسازی شهرداری به عنوان مثال برای خیابان دانشگاه که جای عکسی از مفاخر ادبی ما در آن خالی است دادم که توجه نشد.»
تجمیع تمامی خاطرات دو دهه خاطرههای قومی در یک کتاب
این هنرمند در پاسخ به این سوال که تصمیمی برای تجمیع تمامی آثاری که در این 20 سال طراحی کرده را در یک نمایشگاه دارد، گفت: «تجمیع آثار این دو دهه را بعید میدانم که امکانپذیر باشد زیرا که باید به یک بینال بینالمللی تبدیل شود و نیازمند مناسبات دیگری است. اما مجموعهای از فعالیتهای این دو دهه را با توجه به تصاویر زیادی که دارم در قالب یک کتاب جمع آوری کردهام و در حال ویراستاری آن هستم. همچنین با توجه به سفرهایی که داشتم منابع هنری آن کشورها را هم با خود میآورم و روی آن کار میکنم زیرا که فرهنگ فارسی تنها محدود به ایران نمیشود، به عنوان مثال سال گذشته وقتی به عمان رفتم مشابهات زیادی بین دو فرهنگ دیدم. نسل گذشتهشان فارسی صحبت میکرد و گوگوش برای ما میخواندند.»
او همچنین در پایان گفت: «این جشنواره خاطرههای قومی را به کاشان پیشنهاد دادم که (به سبب توریستی بودن) آن را به ونیز ایران تبدیل کنیم و فستیوال هنری کاشان را برگزار کنیم و به صورت گردشی در همه شهرها ادامه پیدا کند. به جای تمرکز بر سیاست به فضای فرهنگی رجوع کنیم و فرهنگ و هنر خود را جهانی کنیم. سه جلسه با هزینههای شخصی به کاشان رفتم و ایده آن را هم ارائه کردم، چیزی که در ابوظبی در مدت یک هفته آن را انجام دادند اما الان دو ماه است که ما در حال طراحی و ایدهپردازی هستیم.»
58243