دونالد ترامپ اگرچه ناچار شد یک بار دیگر تعلیق تحریمهای هستهای ایران را تمدید نماید اما این بار توپ را به زمین اروپاییها انداخت و آنها را تهدید کرد در صورتی که با شروط تعیینشده وی جهت اصلاح برجام همراه نشوند در دوره بعدی تصمیمگیری خود، آمریکا را از این توافق خارج خواهد ساخت. این تصمیم جدید و به نظر قاطع ترامپ ادامه حیات برجام را تا حدود زیادی به خطر انداخته و افزون بر این، مسئولیت اتخاذ تصمیم درباره این توافق را به دوش طرفهای دیگر توافق به ویژه کشورهای اروپایی انداخته است.
کشورهای اروپایی اگرچه این فرصت را دارند که در چهارماهه پیش رو دولت آمریکا را به ادامه پایبندی به توافق هستهای متقاعد نمایند، با این حال در صورت عدم موفقیت در متقاعدسازی ترامپ، میباید دست به انتخاب گزینههای جدیدی بزنند. حال سؤالی که ذهن بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان را به خود مشغول داشته این است که اروپاییها در قبال خواسته ترامپ چه تصمیمی خواهند گرفت و متعاقباً چه چیزی در انتظار برجام است.
در میان اعضای 1+5، اروپاییها بیشترین تلاش را برای حفظ برجام از گزند تصمیمات ترامپ داشتهاند به طوری که باید گفت برجام مهمترین موضوع اختلافی اروپاییها با آمریکای ترامپ در یک سال اخیر بوده است. به جرأت میتوان گفت که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون هیچ مسئلهای به اندازه برجام اروپا را این گونه در برابر آمریکا قرار نداده است اما چرا توافق هستهای تا این حد برای اروپاییها حائز اهمیت است. حفظ برجام بنا به دلایلی نظیر ارزش دیپلماتیک آن، نقش الگوساز آن در منع اشاعه سلاحهای هستهای، نقش امنیتساز آن برای اروپا و نقش رونقساز آن برای اقتصاد اروپا یک «اصل راهبردی» برای اروپاییهاست و بنا به این دلایل که شرح آنها در این مقال نمیگنجد، بعید به نظر میرسد که اتحادیه اروپا با شروط ترامپ برای رفع نواقص برجام همراهی کند.
حال با در نظرگرفتن این پیشفرض که اتحادیه اروپا اصلاح برجام را نخواهد پذیرفت، این سؤال مطرح میشود که این اتحادیه اروپا چه گزینههایی برای نجات برجام در برابر ترامپ دارد. بررسی روندهای گذشته و شرایط موجود نشان میدهد که اگر اتحادیه اروپا در ارزیابیهای خود تهدید ترامپ مبنی بر خروج از برجام را جدی و قطعی تلقی نماید، احتمالاً یکی از دو گزینه «معامله با آمریکا برای حفظ برجام» و یا «برجام منهای آمریکا» را در پیش خواهد گرفت.
1.معامله با آمریکا:
اگر مسئله هستهای، برنامه موشکی، فعالیتهای منطقهای و حقوق بشر را مهمترین مسائل غرب با ایران بدانیم، اروپاییها موضوع هستهای را با برجام حلشده تلقی میکنند اما در مورد سایر مسائل با آمریکاییها نگرانی مشترک دارند. بنابراین، آنان مسئله هستهای را از سایر موضوعات تفکیک میکنند و در مورد مسائل حلنشده باقیمانده نیز قائل به رویکرد «مورد به مورد» هستند و در چارچوب یک نگرش عملگرایانه معتقدند که برای رسیدن به نتیجه مطلوب، هر موضوع اختلافی با ایران میباید با توجه به شرایط و زمان خاص خود مورد گفتگو و مذاکره قرار گیرد.
در سوی مقابل، آمریکاییها از زمان روی کارآمدن ترامپ، تهدیدات مرتبط با ایران را در یک پیکره واحد مینگرند و قائل به تفکیک تهدیدهای صادرشده از ناحیه ایران نیستند. از نظر ترامپ نه تنها محدودیتهای هستهای ایران در برجام موقتی است بلکه این توافق همچنین نتوانسته مهاری بر فعالیتهای موشکی و منطقهای ایران بزند و این کشور با قدرت مضاعفی که به واسطه این توافق کسب نموده بیش از گذشته به فعالیتهای بیثباتساز خود در منطقه ادامه میدهد و توانسته است نفوذ قابل توجهی برای خود و به ضرر متحدان آمریکا در خاورمیانه رقم بزند. از این نظر، تهدید ایران را باید در قالب پیشبرد یک طرح جامع خنثی نمود. اروپاییها به هیچ عنوان تمایل ندارند در وضعیتی قرار بگیرند که در شرایط کنونی مجبور به انتخاب میان ایران یا آمریکا باشند.
به همین دلیل، با توجه به اهمیت بالایی که هم برجام و هم روابط اقتصادی و امنیتی با آمریکا برای آنها دارد، تلاش آنها خودداری از رسیدن به نقطهای در تصمیمگیری است که ناچار باشند میان همکاری با ایران و حفظ برجام از یک سو و همراهی با آمریکا در لغو برجام و بازگشت تحریمها از سوی دیگر، یکی را انتخاب نمایند.
بنابراین، به عنوان یکی از گزینهها پیشبینی میشود بدون اینکه اجازه دهند هر یک از این مسائل تا حد یک تنش جدی پیش بروند، راهحل سوم، میانی و مرضیالطرفینی را با آمریکاییها جستجو نمایند. این راهحل میانی و مرضیالطرفین میتواند تفکیک این مسائل از یکدیگر و متقاعدسازی ترامپ به حفظ برجام و در عوض همراهی با وی در موضوع برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران باشد. بنابراین از یک سو، اگر اروپاییها نتوانند ترامپ را مجاب به حفظ برجام نمایند و در سوی دیگر، برآورد آنان این باشد که در صورت خروج آمریکا نمیتوانند در مقابل تحریمهای ثانویه آن علیه ایران مقاومت و یا شرکتهای خود را به همکاری با ایران وادار نمایند، احتمالاً به این جمعبندی خواهند رسید که برای حفظ توافق میباید دست به یک معامله با ترامپ بزنند؛ مبنی بر اینکه به وی قول همراهی در مورد برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران بدهند و در ازای آن ترامپ نیز از لغو برجام خودداری نماید.
2.برجام منهای آمریکا:
مسیر دوم یا «طرح ب» اروپاییها احتمالاً گزینه «برجام منهای آمریکا» باشد. این گزینه اگرچه خوشایند اروپاییها نیست اما برای حفظ توافق هستهای آخرین راهحل است. نشریه آمریکایی فارنافرز به بررسی برنامه جایگزین اروپا برای محافظت از برجام در برابر تهدیدات آمریکا پرداخته و نوشته است که اگر ترامپ، گوش شنوایی برای حفظ توافق نداشته باشد، آن گاه اروپا میتواند طرح دوم خود را اجرایی کند. «احیای مقررات بازدارنده»، «تأسیس یا ایجاد نهادی مانند بانک بازسازی و توسعه اروپا» و همچنین «ایجاد کنسرسیوم غنیسازی ایران و اروپا» در خاک ایران، سه تاکتیک اروپا برای مصونسازی برجام از نظر این نشریه است.
در چارچوب این گزینه، یکی از راههایی که کشورهای اروپایی میتوانند فراتر از حمایت لفظی از توافق هستهای، در پیش بگیرند، احیای «مقررات بازدارنده» است که مانع از آن میشود که دولت آمریکا بتواند به بهانه نقض توافق هستهای، ایران را تحریم کند. اتحادیه اروپا برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ برای در امان نگهداشتن اعضای خود از تحریمهای فراسرزمینی آمریکا به علت تجارت با ایران و کوبا، این مقررات را به اجرا درآورد. این ترفند و به همراه آن تهدید به شکایت از آمریکا به سازمان تجارت جهانی سبب شد تا آمریکا بیش از ۱۰ سال از اجرای قانون فراسرزمینی فوق خودداری کند.
با این تفاسیر، با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران همواره آمادگی خود را برای خروج از توافق در صورت خروج آمریکا اعلام داشته اما به نظر میرسد خروج بلافاصله ایران اقدامی منطقی و دوراندیشانه نباشد چرا که ایران با دست زدن به چنین اقدامی ناگزیر در میدانی بازی خواهد کرد که ترامپ در یک سال گذشته به دنبال آن است. خروج ایران از توافق به معنی نادیده انگاشتن وزن سیاسی و دیپلماتیک سایر طرفهای توافق، عدم حمایت آنها از این تصمیم ایران، همراهی آنها با آمریکاییها، خروج آمریکا از انزوای برجامی و شکلگیری مجدد اجماع علیه ایران خواهد بود. در چنین وضعیتی، در حالی که خروج آمریکا میتوانست به انزوای هر چه بیشتر آن بینجامد، عملاً به اهرمی برای اجماع علیه خود ایران تبدیل میشود. علاوه بر این، واقعیت این است که ناآرامیهای اخیر در کشور نشان داد که شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور در وضعیتی نیست که به راحتی بتوان از برجام خارج شد و فشار تحریمهای جهانی را یکبار دیگر به سادگی تحمل کرد.
ایران میتواند حتی در صورت خروج آمریکا از برجام، از خروج بلافاصله و از سرگیری برنامه اتمی خود خودداری کرده و با حسن نیت یک فرصت شش ماهه تا یکساله را برای راستیآزمایی تعهدات سایر طرفهای توافق به ویژه طرفهای اروپایی - با شروطی همچون تضمین پایبندی آنان به تعهدات خود و همچنین پیگیری حقوقی نقض تعهد آمریکا در شورای امنیت- در نظر گیرد. در این حالت اگر برجام منهای آمریکا به کار خود ادامه داد و منافع ایران را تأمین نمود، نه تنها آمریکا کاملاً منزوی خواهد شد بلکه ایران و اروپا چگونگی راههای عملی همکاری بدون آمریکا را تجربه خواهند کرد و این در چشمانداز توسعه مناسبات آنها بسیار مفید خواهد بود. با این حال، اگر طرح برجام منهای آمریکا شکست خورد و سایر طرفها تحت فشار آمریکا نتوانستند به تعهدات خود پایبند باشند، آنگاه ایران میتواند به راحتی از توافق خارج شده و با حسن نیتی که از خود بر جای گذاشته، برنامه اتمی را با فشار کمتری از سر گیرد.
* عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی
52312