صدرعاملي درباره لاتاري گفته بود: «رك بگويم؟ لاتاري آزارمان داد. همه هيئت داوران را به خاطر قصه و تمش آزار داد. در «لاتاري» وقتي قصه به اينجا ميرسد كه منجي فرض ميكند ريشه مشكلات بيرون از كشور است، اشتباه است. اول از همه فيلم بايد به دل بنشيند. من در درجه اول مثل يك كودك فيلم را ميبينم و فيلمي كه تأثير گذاشت بعد ميبينم فيلمبردارياش چطور بود و جدي ميشوم.»
محمدرضا فروتن يكي ديگر از اعضاي هيئت داوران جشنواره نيز درباره فيلم حسين مهدويان اينگونه اظهارنظر كرده است: لاتاري مروج خشونت بود و ما مذاكره را ميپسنديم. براي همين كل فيلم را در نظر نگرفتيم.
واكنش اكبر نبوي به اين استدلالهاي محتوايي جالب است. او مينويسد: رسولجان! من فيلم لاتاري را نديدهام، بنابراين هيچ قضاوتي دربارهاش ندارم و باز طبيعي است كه قضاوتهاي ديگران هم براي من مبنا و ملاك نيست. اما درباره اين سخنانت (اگر به راستي سخنان شما باشد) حرف دارم، بدون آنكه بخواهم در رأي داوران گرامي و ارجمند چون و چرا كنم.
او ميافزايد: دوست عزيز و ديرين! اگر فيلمي از نظر تم و قصه داراي مشكل باشد، اما در ساير بخشهاي هنري، فني و تكنيكي، از قوت و شايستگيهاي لازم برخوردار باشد، منطقاً و بر پايه قواعد داوري، هيئت داوران نميتوانند، به دليل ضعف اول، ساير ارزشهاي آن را ناديده بگيرند. دو؛ ديگر آنكه، اگر براي هيئت داوران محترم، محتوا و مضمون و چگونگي تحليل و نگرش فيلم لاتاري، نسبت به موضوعي كه برگزيده است، آنقدر مهم بوده كه در ساير رشتهها نيز كنار گذاشته شده، پس چگونه در همين دوره از جشنواره، آثاري كه مضاميني نامناسب داشتند، نه تنها مورد بيمهري قرار نگرفتند، بلكه در رشتههايي كه مستحق بودند، ديده شده و حتي جايزه هم گرفتند؟ سربلند باشي و پيروز.
اينكه اعضاي هيئت داوران جشنواره فجر نسبت به محتواي يك فيلم اين گونه اظهارنظر كنند و با اين صراحت عنوان كنند كه به دليل محتواي فيلم باقي توانمنديهاي فيلم را ناديده گرفتهاند، بيسابقه است. اين حرفها از زبان افرادي بيان ميشود كه تمايل زيادي به تئوري هنر براي هنر دارند.
58243