اينكه اختلافات ادعاشده درون حزب مؤتلفه تا چه حد عميق يا واقعي است، هنوز مشخص نيست اما ماجرا اين است كه اين اتفاقي جديد در مؤتلفه نيست. چه در مواجهه بدنه با رأس حزب، چه در خود شوراي مركزي، مؤتلفه در اين سالها كم با دستانداز روبهرو نبوده است.
نمونه نخست ماجراي حبيبالله عسگراولادي، دبيركل سابق بود. او بابت مواضعي كه اين اواخر دربرابر ميرحسين موسوي و حسين كروبي داشت و بارها تكرار كرد كه آنها را فتنهگر نميداند، بهشدت از سوي بخشي از بدنه، بهويژه بدنه جوان حزب، تحت فشار قرار گرفته بود؛ تا جايي كه چند ماه پيش از درگذشتش در يك جلسه سرنوشتساز بحث كنارهگيري او از حزب هم مطرح شده بود.
دو سال پيش هم هنگامي كه حسن غفوريفرد، عضو شوراي مركزي اين حزب، در فهرست مجلس اصولگرايان تهران قرار نگرفت، شاكي شد و برخلاف تصميم حزب كه قرار بود به فهرست واحد اصولگرايان وفادار بمانند و كساني كه از فهرست جا ماندهاند، انصراف بدهند، انصراف نداد و جداگانه در انتخابات شركت كرد.
امسال هم در جريان انتخابات رياستجمهوري درحاليكه حزب مؤتلفه تصويب كرده بود از نامزد نهايي جمنا حمايت كند، اما مصطفي ميرسليم، عضو شوراي مركزي اين حزب، حاضر به كنارهگيري نشد و برخلاف تصميم حزب در رقابتها باقي ماند. نبي حبيبي گفته بود: «حدود ساعت ۱۲ تصميم گرفتيم بيانيه بدهيم. در اطلاعيه اعلام کرديم مؤتلفه اسلامي از ادامه نامزدي کانديداي مورد نظر خود صرفنظر کرده و از آقاي رئيسي حمايت ميکند. قبلا با آقاي ميرسليم صحبتهايي شده بود ولي ايشان اصرار به ماندن داشتند. بعد از اطلاعيه ما، ايشان اعلام کردند باز هم ميمانند. فرداي آن روز هم با ايشان يک جلسه گذاشتيم که ما فکر ميکنيم مصلحت مؤتلفه و جريان اصولگرايي و روحانيت در اين است که شما اعلام انصراف بکنيد. آقاي ميرسليم گفتند من چنين مصلحتي را احساس نميکنم و در رقابت باقي ماندند.»
حزب مؤتلفه به حزب سنتي و بازار معروف است. خيليها معتقدند ساختار مؤتلفه، بهويژه شوراي مركزياش، بيشازحد پير شده است. اين را نه براساس صرفا عداد سني اعضا بلكه در نوع مواجههاش با چالشها و اختلافات درونياش ميتوان ديد. نه آنقدر چالاك است و تواناست كه در برابر تكرويهاي درونحزبي دست به برخوردهاي صريح يا تنبيهي و حذفي بزند، بلكه مسير مماشات پيش ميگيرد كه پيامش به بدنه اين است كه تصميمات حزبياش خريدار ندارد و نه آنقدر توان توجيهي و اقناعي دارد كه مانع تكرويها شود. براي همين بعيد نيست كه بخشي از بدنه جوان حزب كه به زعم انتخاب از رويكرد شوراي مركزي و رهبري شاكياند، جانب ميرسليم را گرفته باشند. حداقل ميرسليم در زمان انتخابات و بعد از آن نشان داد كه درمقايسهبا ساير اعضاي حزب هم چالاكتر است و هم براي خودش ايدههايي در سر دارد. درحاليكه در بزنگاه انتخابات، حمايت حزبي پشت سرش نداشت.
45302