اول؛
ماده دهم پیمان تصریح میکند: «هر دولتی باید حق داشته باشد در اجرای حاکمیت ملی خود در صورتی که احساس کند موارد فوقالعادهای در رابطه با موضوعات این پیمان، منافع حیاتی کشورش را به مخاطره انداخته است، از پیمان خارج شود.
در این صورت باید سه ماه پیش از خروج، به تمام همپیمانان و شورای امنیت سازمان ملل متحد اطلاع دهد.
در چنین اطلاعیهای باید موارد فوقالعادهای که از نظر آن کشور منافع حیاتیاش را به مخاطره انداخته نیز ذکر شود.»
بنابراین خروج از پیمان، یا تهدید به خروج، اصولا اقدامی حقوقی است.
دوم؛
برجام با همه ویژگیهایش، محصول نهایی رویکرد و تصمیم نظام ما در چگونگی مواجهه و تعامل با نظام بینالملل در یک تقابل راهبردی بوده است. دستگاه حاکمه، مسئول برجام بوده است، و دولت و دستگاه دیپلماسی، نماینده نظام بوده اند.
سوم؛
خوشایند یا ناخوشایند، ایران به همه تعهدات خود وفق برجام عمل کرده، اما، طرف مقابل، بویژه امریکا در عدم پایبندی خود، تدلیس و تخریب در پیش گرفته.
ایران باید رویکرد واضح و موثری در قبال تدلیس و تهدید و تخریب امریکا و غرب، در این "مساله"، داشته باشد.
چهارم؛
مستحضريد که، بر هم زدن ارايش ذهني و ترتيبات قواي رقیب (دشمن)، از اصول و ضرورتهاي راهبرد مقابله است. خواه ناخواه، ما در يك مقابله طولاني با امريكا بودهایم.
هنگامی که ر.ج. امریکا، ما را با شُل و سفت كردن طناب برجام، در تعليق قرار ميدهد، اتخاذ رویکرد تهدید غیر قابل انتظار، آرایش جبهه طرف مقابل را بطور غافلگیرانه، و نزدیک به زمان اتخاذ تصمیم، بر هم میزند!
پنجم؛
موضع دبیر شورایعالی امنیت ملی، در خصوص تهدید به خروج از NPT، موضع رسمی جاا است که وزیر خارجه ما هم در نیویورک "لا بُدّ" به تكرار ان شد.
این اعلام موضع، تنها بخش مختصری از ایده و طرح جاا در مدیریت موج جدید تهدیدات پیش رو، مرتبط با بازی برجامی امریکا و غرب است.
بهتر است صبور بود، به مسئولان اعتماد کرد، و مدیریت «وضعیت» را در طول "پروسه" ارزیابی کرد، نه با نگاه به یک حرکت!
ششم؛
مفروض کسانی که میگویند: "اعلام خروج ما از NPT در قبال تهدید خروج امریکا از برجام، به معنای قصد ایران برای دسترسی به بمب هستهای است"، کاملا غلط است، پیمان عدم اشاعه، (NPT)، هم تعهدات سلبی بسیار دارد، و هم تعهدات ایجابی فراوان (موضوع مواد ۲ تا ۹ پیمان).
عضو متعاهد به پیمان، در قید هر دو گونه تعهدات است.
خروج از معاهده، ضرورتاً به معنای "اقدام جهت اشاعه و کسب توانمندی هستهای غیر صلحآمیز" نیست!
پس، این استنتاج، غلط است.
هفتم؛
برای شناخت تاثیرات تهدید ایران، باید نظام هژمونیک و سلسلهمراتبی «کنترل تسلیحات و خلع سلاح» جهانی را شناخت.
در این نظام، NPT بخصوص پس از کنفرانس بازنگری سال ۱۹۹۵، سنگ زیرین و شالوده نظام تبعیض کنترل و عدم اشاعه قرار داشته.
زنجیره پیوسته نظام تبعیضامیز عدم اشاعه هستهای، اعم از پروتکل اضافه و یا پیمان منع جامع، و سایر اسناد محدود کننده و تعهد آور، از NPT هویت میگیرند.
هشتم؛
تهدید ایران به خروج از NPT, اولا به قصد حرکت به سمت تولید سلاح هستهای نیست، بلکه، این امر در واقع تمام نظام جهانی "موزاییکی عدم اشاعه هستهای" را در معرض فروپاشی حیثیتی و بلکه بیاعتباری قرار میدهد!
غرب "بخصوص"، (و دیگر صاحبان توانمندی نظامی هستهای)، به حفظ هیمنه و ابهت این نظام، برای حفظ برتری راهبردی خود، نیاز دارند.
چنین اولتیماتومی، میتواند آنها را آماده یک معامله منصفانه تر بنماید.
در این تقابل، طرف مقابل باید بداند؛
اگر خود بلوف بزنند، موضع ما را بلوف تلقي نكنند!
و، اگر عمل كنند، قطعا انتظار عمل داشته باشند!
نهم؛
البته كه مسير تقابل و برخورد هزينه دارد اما، معمولا مسير توافق و تصالح، (engage)، از دهليز پر شدت تهديد به برخورد و منازعه (conflict) منشعب میشود!
نظام، دولت، دستگاه امنیت ملی و دستگاه سیاست خارجی، در مدیریت «وضعیت» جاری، ملاحظات و مسئولیتهای بسیاری دارند.
در این زمینه، بیشتر بهعرض خواهم رساند.
۲۶ اپریل ۲۰۱۸
* دانشآموخته صلحسازی و حفظ صلح، و بنیانگذار موسسه پژوهشهای راهبردی تصمیم.