فقط مردم آن را پسندیدند و ازش استقبال كردند تا نشان دهند چه شكاف عمیقی است میان خواست و نیاز مردم با مدیران و البته ثابت شود به رغم همه ادعای مردمی بودن چه فاصله وسیعی است میان تودهها و تمامیت خواهانی كه در جلد اصولگرایی فرو رفتهاند. آیا مجریان این حبس ناعادلانه اندیشه و سرمایه یك هنرمند نباید در برابر چنین تصمیمات نابخردانهای كه با خواست و نیاز آحاد جامعه تعارض دارد و فقط از سر مصلحت اندیشی یا ضعف در برابر اعتراضاتی ناشی از تعارضات سیاسی از سوی نیروهایی غیر مردمی گرفته میشود پاسخگو باشند.
نمایش موفق «عصبانی نیستم» برای سینمای ایران دستاورد مهمی است. فیلم محصول بخش خصوصی و جریان مستقل سینما بود بنابراین نشد كه با وعده یا تهدید یا پرداخت مبلغی پول سازندهاش را از پیگیری مطالبه حق نمایش عمومی فیلمش منصرف كنند، به مرور اكران این فیلم تبدیل به مطالبهای عمومی از سوی جامعه سینمایی شد و سرانجام دستگاه ممیزی بعد از پنج سال تسلیم یك خواست قانونی شد.
به نظرم رضا درمیشیان در تمام این پنج سال دست به كار نوعی مبارزه مدنی برای به دست آوردن حق قانونیاش بوده و در این مسیر از تمام ظرفیتهای قانونی جوری استفاده كرده كه در نهایت دستگاه متفرعن نظارت را وادار به تمكین نموده. پیروزی در این مبارزه مدنی پنج ساله، گام بلندی برای سینمای ایران و جامعه هنری در مبارزه با نظارتهای دلیخواه و مصلحت اندیشانه است و چقدر حیف كه تیغ این نظارت البته توانست بخشهایی از پیكر فیلم را مجروح و حذف كند. اما چه باك مهم برداشتن گامی بلند و شكست دادن ارادهای بود كه نمایش این فیلم در هر شكل را خط قرمز خود قرار داده بود و حالا در مواجهه با استقبال گسترده مردم منفعل شده.
چقدر خوب است اگر مدیران سازمان سینمایی همین تجربه را مدنظر قرار دهند و تا دیر نشده امكان نمایش عمومی سایر آثار در محاق را فراهم كنند. لیست توقیفیها پر تعداد است.
به امید نمایش، «خانه پدری»، «كاناپه»، «آشغالهای دوست داشتنی»، «خرس»، «اردتمند نازنین، بهاره و تینا» و همه فیلمهایی كه بر اساس مصلحت اندیشیها اجازه نمایش ندارند. به امید روزی كه فیلم هیچ فیلمسازی و هنر هیچ هنرمندی در محاق و توقیف نباشد.
57243