سروناز مقدممنش: قديمترها قانونهاي خوبي وجود داشت مثلا اين كه يك سازماني مثل صداوسيما اگر برنامهساز و تهيهكننده را صدا ميكرد و از آنها ميخواست راه و رسم جديدي را راه بيندازند ازشان قول ميگرفت كه مثلا سوژه دزدي نكنند يا اگر چهرهاي در برنامه اي حضور دارد، تا يكي دو ماه بعد در برنامهاي حضور نداشته باشد. از آنجا كه اين روزها انگار خيلي هم نظارتي در كار نيست جز اين كه موي خانمي بيرون نباشد و يا اگر آقايي دعوت ميشود مويش خيلي بلند نباشد. مضمونها و محتواها خيلي مهم نيستند.
برنامهاي به اسم "وقتشه" از شبكه نسيم در حال پخش است كه تهيهكننده محترمشان با عنايت به برنامهاي به اسم "هزارداستان" كه سه دوره موفق را پشت سر گذاشته، كار خودشان را راحت كردهاند و چندين بار از سوژههاي برنامه هزارداستان حتي در فاصلهاي كمتر از يك ماه براي حضور در برنامهشان دعوت كردهاند.
حال سوال اين است: فرق برنامهاي كه حرف و هدف دارد و ميگردد و مييابد با برنامهاي كه از حاصل زحمت ديگري بهره ميبرد، چيست؟
ضرورت حضور سوژههاي تكراري آن هم در يك شبكه با فاصله زماني كم به چه معناست؟
آيا واقعا نظارتي روي اين گونه برنامهسازيها ميشود ؟ تذكري داده ميشود؟
جلوي پخش برنامهاي به خاطر حضور سوژهاي تكراري گرفته ميشود؟
آيا معياري براي ارزشگذاري اتفاقهاي ناب و اتفاقهاي كپيبرداري شده صورت ميگيرد؟
اگر نه، پس چه انگيزهاي براي آنها كه جويندهاند و حرفي براي گفتن دارند باقي ميماند؟
ضمن اين كه تكرار نابسامان داستاني كه يكبار درست روايت شده، چه ارزش افزودهاي خواهد داشت؟
اگر به صرف پركردن وقت برنامهاي است كه ابتدا دكور و مجرياش تعريف ميشود و بعد ميمانند كه چه كساني را دعوت كنند كه بهتر است اصلا چنين برنامهاي از ابتدا تعريف نشود، تا بودجه و هزینههای میلیاردی به این راحتی هدر نرود فقط ايكاش ايكاش ايكاش نظارتي در كار بود!
4545