نمی​دانم چرا هر مطلبی از تهدیدات پیش روی سینمای ایران بیان می​شود، به جای تحلیل این تهدیدات و ارائه راه حل برای برون‌رفت از آن دوست داریم صورت مسئله را پاک کنیم.

همچنین زمانیکه بحران جدی​تر می​شود و چاره​ای جز افسوس و دریغ نداریم، حکایت همچنان باقی خواهد ماند. ادامه این دایره بسته حاصل روحیات خود شیفتگی سینماگران ایرانی - بجز سینماگرانی که کارشان را بلد هستند و خود شیفتگی ندارند - است که خود را قطب فیلمسازی دنیا می​دانند و تنها راه نجات سینمای ایران را انحصار تولیدات بنجل داخلی می​دانند؛ همانند 30 سال گذشته که جمعیت 80 میلیونی مخاطب سینمایی را به 14 میلیون رسانده​اند (مشکلات دیگری نیز در این کاهش دخیل بوده است ولی مهم این است که تولید کنندگان داخلی آن هم از نوع کار نابلد نمی​خواهند باور کنند که بیش از 50 درصد وضعیت فعلی سینمای ایران بخاطر تولیدات بنجل این عزیزان است.)

البته این تولیدات سود خوبی را نصیب این کاسب​کاران کرده ولی مهم این است که این سود وارد چرخه سینما نشده و این سود از جیب مخاطب سینما تامین نشده است. این سود را هم من می‌دانم و هم شما می​دانید که از کجا تامین شده است.

بگذریم. این کاسبکاران ایکاش مردانگی داشتند و تحلیل را با تحلیل پاسخ می​دادند؛ البته درخواست زیادی است چون اگر ذهن تحلیل​گری داشتند این کار را انجام می​دانند زیرا حاصل یک ذهن تحلیل​گر منطق و استدلال است، نه تهمت و غیبت. همچنان اعتقاد دارم برای صیانت از هویت یکی از شاخص​های توسعه فرهنگی و اجتماعی (سینما رفتن) چاره​ای نداریم که فیلم خارجی با استراتژی کمک به دیده شدن فیلم ایرانی در تعدادی از پردیس های سینمایی اکران کنیم.

با این راه می​توان ضمن ادامه بقای چرخه مطلوب اقتصادی پردیس​ها (نمایش فوتبال در پردیس​ها نشان داد که می​توان از بزرگی پرده سینما برای راضی نگه داشتن تماشاگر استفاده کرد؛ راهکاری که سینمای ایران سال​هاست نمی​تواند تماشاگر سینمایی را با این شاخص راضی کند.) شاهد سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در آینده در حوزه نمایش کشور باشیم، اما به نظر می​رسد نمی‌خواهیم باور داشته باشیم که کیفیت در رقابت حاصل می​شود و نه انحصار.

این مانیفست توسط تعدادی خودشیفته که اتفاقاً بشدت بدنبال انحصار تولیدات بنجل خود در سینمای کشور هستند، باعث الحاق مارک عامل خارجی در محافل صنفی به اینجانب شده است. تعجبی ندارد وقتی کسی کارش تولید جنس بنجل است سخنانش هم حاصل تراوش تولیداتش خواهد بود. به قول قدیمی​ها کسی را که خودش را به خواب​زده نمی​توان بیدار کرد.

سینمادار در ایران چاره​ای ندارد که برای ادامه حیاتش بگذارد این خواب مجازی بنجل فروش​ها ادامه یابد و سینماها به فکر حضور مخاطب با روش های دیگری مثل فوتبال، موسیقی، تئاتر و... باشد و نگرانم این خواب به مرگ سینمای ایران منجر شود و اعتراف می​کنم که این خواب مجازی نهایتاً به مرگ این سینما خواهد انجامید. 

منبع: بدون منبع