اگر نان نداری به سفره بیا
سوالی بکن چند تا از «حسن»
بزن جیغ و یکدفعه فریاد کن
یهو آن وسط جر بده پیرهن
بزن برسر و دست و پاهای خود
هر از گاهی از ریش خود مو بکن
بگو آنچه را که به ذهنت رسید
که بی ربط و با ربط حرفی بزن
بگو اینکه تنها تو آورده ای
بلایی که نازل شده بر وطن
مقصر تو هستی که در این زمان
شده نابهنجار وضع یمن
بینداز بر گردنش هر چه شد
همه دردسرهای عهد کهن
به ظاهر اگر چه بسی راحت است
ولی هست در بطن آن فوت و فن؛
بگو اینکه من هر چه را گفته ام
همه بوده حرف دل مرد و زن
نه اینها فقط گفته های من است
که گویند مردم به هر انجمن
نشاید که نام تورا دوست گفت
که هم سفره گشتی تو با اهرمن
به این شیوه خود را تو شیرین کنی
که کاری است پر حاقل و پرثمن
نه تنها به سفره تو نان می بری
که خود نان چربی زنی بر بدن
مجید مرسلی
6060