پرونده مدیریت این مدیر جوان در سایپا و پارسخودرو نیاز به هیچ شاهد و مثالی ندارد. همین بس که خودرو ملی تولید کرد اما با تکمیل فرایند تحریمها خط تولید خودرو تمام ملی خوابید و بعد با قیمتی چند برابر آنچه در آغاز گفتهشده بود، به فروش رسید. اسم خودرو را مینیاتور گذاشت، لفظی فرانسه که به معنای خرد و کوچک است، آنهم برای به قول خودش شاهکار مهندسی میهنی، خودش، حلقه مشاورانش و مدیران بالادستش حتی یکلحظه فکر نکرده بودند که این واژه بیگانه است و چرا اسم خودروی ملی باشد. اما آن اسم تصویب شد و حتی با همین اسم از خودرو رونمایی و خط تولیدش افتتاح شد. مسئلهای به این روشنی را نمیدیدند، اما میخواستند مدیریت جهانی یا جهانی را مدیریت کنند. نمیدانم چه تصور میکردند ولی بالاخره با تذکر عالیترین مقام نظام اسم این خودرو تغییر یافت. بگذریم.
بذرپاش و یاران سیاسی-رسانهایاش همچون یامینپور و دیگران و دیگران اما یک کار را خوب بلد بودند و استاد این کارند، سر و صدا، هوچیگری، فحاشی و بههمریختن هر اصولی. در ۶ سال گذشته فحش به حسن روحانی و دولت برآمده از رأی مردم او انگار نعمتی بود که از آسمان برای آنها بارید بود، یادتان هست با کل پروژه برجام چه روزها گذراندند.
در نظر اینها رأی مردم با هم فرق دارد، اگر کمترین و اقل رأی را به آنها بدهند، رأی کیفی است، اما اگر اکثریت رأی به مخالفان آنها داده شود، رأی کمی است و بلاارزش. معیار و شاخص این حرفها کجاست، خود آنها و گروه و جریان سیاسیشان. با اینکه گروهشان بهظاهر از احمدینژاد فاصله گرفته، اما همچنان پیروان اویند و برای قدرت گرفتن دوباره او حاضرند جان بدهند، آنهم به یک دلیل ساده چراکه جریان سیاسیشان سر و پیشرو ندارد، میچرخند بازهم میبینند که با احمدینژاد همسفرهاند. برای همین است که دورههای ترک و ان ای مشایی-بقایی برای احمدینژاد میگذارند، بلکه او پاک و پاکیزه شد و توانستند با او کار کنند.
اما چرا این جریان میخواهند مهرداد بذرپاش را به همراه اول ما تبدیل کنند. کنار ما در خانه و مدرسه و محل کار ما. یک دلیل میتوان یافت و آن اینکه امروز قویترین رسانه، نه ملی که موبایلهای دست مردم است، مدیریت بر همراه اول یعنی ارتباط با ۸۶ میلیون خط یعنی ۸۶ میلیون بیلبورد تبلیغی، به روایتی ۸۶ میلیون ابزار تبلیغی جدید و متنوع، که میتواند علیه دولت حسن روحانی به کار گرفته شود اگر به دست مهرداد بذرپاش بسپارند. سابقه رسانهای او نشان میدهد که میتواند، بذرپاش در وطن امروز روزنامهای که صاحبامتیاز آن است بارها نشان داده از پس فحاشی علیه هرکسی برمیآید. میتواند جای حسین شریعتمداری و کیهان را پر کند. میتواند از او هم سبقت بگیرد میتواند حرمت داخلیها و علما و روحانیت را پشت سر بگذارد. میتواند عرف دیپلماسی و ساحت روابط بین کشورها را نادیده بگیرد. میتواند تیتر بزند خبر مرگش، میتواند از بالا روندگان دیوار سفارت کشوری در تهران ستایش کند، اگر حسن عباسی و رحیمپورازغدی مایه دهند و دستفرمان، میتواند از هر خط قرمزی هم عبور کند. پس میتوان این بضاعت عظیم (همراه اول) را به دست مهرداد بذرپاش داد، حالا رشد یک شرکت یا هرچه ازایندست چه اهمیتی برای این جریان سیاسی دارد، نهایتش همراه اول ورشکست میشود یا نیست و نابود، وقتی یک انتخابات حیاتی مثل مجلس پیش روست، نمودارهای رشد و حضیض یک شرکت چه ارزشی دارد. میتوان برنامهریزی کرد و از اینهمه امکان برای تخریب دولت و طرفدارانش بهره برد و بهترین شیوههای تخریب را به کاربست. شرایط را برای مشارکت حداقلی مردم محیا کرد و کرسیهای مجلس را ربود. اگر نخواهم دچار توهم توطئه شوم قطعاً به شما میگوییم در این مملکت واقعاً از مهرداد بذرپاش لایقتر، کاریتر و مرتبطتر به بازار مخابرات و تلفن همراه وجود نداشته که به گزینه او رسیدهاند. شاید شما بگوید چه کسی سر جایش نشسته است.