شاهین امین: انتظامی تضادها و شخصیت چندوجهی ناصرالدین شاه مورد نظر حاتمی را بهخوبی جان بخشیده بود؛ شاهی به ظاهر هنردوست كه برای تكهجواهری صاحب هنر را محبوس میكرد و از تهدید و داغ و درفش هم ابایی نداشت؛ قَدَرقدرتی كه از طرفی ساحت پر احساس خود را در مواجهه با تابلویی زیبا بروز میداد و از طرف دیگر با قساوت تمام سربریدن نوكر متهم به دزدی را با سرخوشی به نظاره مینشست؛ شاه بازیگوشی كه میتوانست بهشدت قسیالقلب باشد. او نقش خود را چنان بازی كرده بود كه من نوجوان كه به تبع سنم میخواستم تكلیف همهچیز و همه كس را زود و قاطع روشن كنم، حس خود را نسبت به ناصرالدینشاه كمالالملك بهدرستی نمیفهمیدم. زمانی از فیلم با او همراه میشدم و همذاتپنداری میكردم، گاهی هم از او متنفر بودم. البته بیشتر از هر حسی شاه قاجار، برایم هولناك بود و غیرقابل اعتماد. تصویری كه انتظامی از سلطان صاحبقران ساخت باعث شد هیچ كدام از ناصرالدینشاههای دیگری كه بعدها در سینما و تلویزیون دیدم را باور نكنم.
اما كمالالملك تصویری كامل و تمام از تواناییهای انتظامی نبود. تصویر بعدیای كه از انتظامی در خاطرم ماند و هرگز پاك نشد عباسآقا سوپرگوشتی «اجارهنشینها» بود؛ كاسبمسلكی كه هم بزرگ خانواده بود و ادعای بزرگی داشت، هم همهچیز را با سود و زیان آنی و مالی میسنجید. انتظامی اینجا برخلاف نقش شاهانه و شقورق خود در كمالالملك، مثل گوشت لخمی بود كه در لحظه حس و واكنش خود را تغییر میداد؛كاری كه فقط در توان یك بازیگر آموخته بود؛ آموخته از تجربههای زیسته، از تئاتر، از سینما. انتظامی بههمراه فردوس كاویانی، اكبر عبدی و حمیده خیرآبادی با فیلمنامه و كارگردانی درخشان مهرجویی آنچنان جان و انرژی به اجارهنشینها داده بودند كه بعد از 32 سال فیلم را سرپا و پرقدرت نگه داشته و آن را به یكی از برترین كمدیهای تاریخ سینمای ایران بدل كرده است.
سال 66 با «شیرسنگی» جعفریجوزانی دیگر جایگاه بلند انتظامی در ذهن من نوجوان عاشق سینما حك شد. در این وسترن جذاب و درخشان ایرانی، گرچه علی نصیریان در نقش علییار درخشانتر و پررنگتر از انتظامی در نقش نامدارخان بود اما بدون هماوردی قدرمانند انتظامی، نقش علییار هم بهطور قطع نمیتوانست آن تابندگی را داشته باشد. گفتوگوی بلند علییار و نامدارخان در بالای تپه بههمراه میزانسن چشمنواز جوزانی نمایش قدرت بازیگری دو استاد بود.
با این سه فیلم انتظامی جایگاه پرقدرت و با صلابتی در ذهنم پیدا كرد. او به همراه علی نصیریان برایم شمایل بازیگری شدند؛ شمایل فرهیختگی و احترام به حرفه خود و تماشاگر؛ فارغ از هایوهوی سینما كه در آن سالها البته چندان هم وجود نداشت و ما فقط اندك آوازه آن را از آن سوی آبها شنیده و احتمالا خوانده بودیم؛ شمایلهایی كه هرگز خش برنداشتند.
عزتالله انتظامی این شمایل بازیگری را بعدها با حضوری پرخون و قدرتمند در نقشهای متفاوت هزاردستان، هامون، بانو، روسری آبی، گراند سینما، خانه خلوت، روز فرشته، خانهای روی آب، گاوخونی، دیوانهای از قفس پرید، حكم، زادبوم و... آنچنان قوام داد و پایدار كرد كه كمتر كسی در بهكار بردن عنوان آقای بازیگر برای او شك و تردید بهخود راه میداد؛ بازیگری كه بعد از تجربهای طولانی بر صحنه تئاتر نخستین نقش جدیاش را در «گاو »مهرجویی در سن 45 سالگی ایفا كرده بود و 40 سال بعد از آن تاریخ یكی از نشانههای اعتبار سینمای متفكر و متفاوت ایران شد.
دریغم میآید از شكلگیری شمایل عزتالله انتظامی -به همراه علی نصیریان- بنویسم و به نخستین مصاحبه بلند آنها در سالهای پس از انقلاب (در شماره ویژه تابستان 1367ماهنامه فیلم ؛بعد از پخش مجموعه هزاردستان) اشارهای نكنم؛ گفتوگویی كه به تمامی در نخستین ساعت خرید مجله آن را بلعیدم و احترامام به آنها را بسیار بیش از گذشته كرد.
عزتالله انتظامی علاوه بر كیفیت و سختگیری در انتخاب نقش كه باعث اعتبار حرفهایاش شد به دلیل نوع سلوك و انضباطی كه در زندگی اجتماعی برای خود برگزیده بود، به شدت مورد اعتماد مردم بود. در واقع او مرتبتی بیش از یك بازیگر برجسته یا یك ستاره سینما در ذهن مردم یافته بود. آقای بازیگر باور مردم را با خود داشت؛ سرمایهای كه سخت و دیر بهدست میآید. درحالیكه نه هرروز برصفحه تلویزیون ظاهر میشد و نه بازیگر پركاری بود. هرگز هم از این سرمایه به نفع خود بهره نبرد. اهل سینما میدانند انتظامی در سالهای ابتدایی حضور بازیگران بر بیلبوردهای تبلیغاتی چه پیشنهادهای وسوسهبرانگیز گرانقیمتی را رد كرد؛ ارقامی كه حتی امروز هم نجومی هستند یا چه نقشهایی را با دستمزدهای هنگفت نپذیرفت.
از خاطر نمیرود درخواست كمك عزتالله انتظامی برای كودكان افغانستانی با آن جمله مؤثر و صدای غمآلود؛ «... بچههای محتاج كمك همهجای دنیا هستند اما آخه، اینا فارسی حرف میزنند.» و چه پاسخ درخور و پرشوری از مردم دریافت كرد. روزهایی كه او در خیابان و بازار به راه افتاد تا این كمكها را جمع كند بسیاری فقط به اعتبار و اعتماد عزتالله انتظامی وجوه و اجناس خود را دریغ نمیكردند. این میزان از اعتماد عمومی تنها وقتی رخ میدهد كه فردی به تمامی و تا عمق جان به باور مخاطبان خود رسیده باشد؛باوری آنچنان عظیم كه سیاستبازانی تلاش داشتند از آن بهرههای خود را ببرند و حتی در موردی به خدعه و فریب متوسل شدند اما موفق نبودند؛ چرا كه عزتالله انتظامی در كهنسالی هم به باور مردم خیانت نكرد و حقایق را بر زبان راند. او نمیخواست و نگذاشت بر شمایلش خشی بیفتد.
*منتشر شده در روزنامه همشهری
57243