پیامی ناشناس و وحشتانگیز
رسید از دست یارویی به دستم
بدو گفتم چه میخواهی که هستی؟!
که از تهدید تو درهم شکستم
بگفت اینکه به تو ربطی ندارد
که نامم چیست یا اینکه که هستم
فقط این را بدان که خودسرم من
از این پیمانه مدهوش از الستم
زمانی مفلسی نادار بودم
که چندین مرتبه از هم گسستم
کنون یک خودسرم، یک پاچهمالم
که در این حرفه خیلی چیرهدستم
به یکباره بدینسان از نداری
از این اندوه و درد و غصه رستم
مپنداری که بنده اتفاقی
پیامکوار بر راهت نشستم
بدان که تیز و هشیارم، اگر چه
به زعم همقطاران تو مستم
گهی با یک پیامک مینوازم
گهی لازم شود با چوبدستم
که در واقع مسیر و نوع آن را
بگوید آن عزیز سرپرستم
خلاصه خودسری رو راست هستم
اساسا مال دنیا میپرستم
شده تکلیف ارسال پیامک
قرار کار را اینگونه بستم
مصوب کردهای «افایتیاف» را
ببین حالا برادر ضرب شستم
6060