شاید نوع خبرسازی سایت خبرآنلاین از جستار - که این راقم، تنها نگارنده میهمان یک وبلاگ آن ام و ربطی به خط و ربط آن ندارم - این گمانه را تشدید کرد.
از اینرو، گرچه قصدم آن بود که در این واپسین مقاله، پس از نقد طرح ظهور نزدیک، که در قسمت پیشین به آن پرداختم؛ (رجوع کنید به: صیانت باور مهدوی از سیاستبازی) به بررسی روایات موضوع و نقد تطبیق بپردازم؛ اما پرسش موجه فوق، موجب گشت که در این جستار به پاسخ به آن بپردازم.
طرح مدعا در فضای مجازی فارسی
علاوه بر نقد و استدلال بر این دیدگاه در کتاب «دهه هشتاد، دهه ظهور» (اثر سید حسین سجادی) اینک در دهها سایت و وبلاگ مدعای فوق مطرح شده است. تا آنجا که فرصت و امکان پاسخ میداد حداقل حدود 25 پایگاه مجازی در زبان فارسی دیده شد که به آن پرداختهاند.
برای اینکه این ادعا، گزاف ننماید، آدرس آنها را در ذیل آوردهام:
Eslamabad1.persianblog.ir
Heydariyoun.mihanblog.com
hassanbadry.parsiblog.com
Alehabib.ir
Noktehbin.persianblog.ir
alayemezohoor.parsiblog.com
Yesmagh.blogfa.com
Friendfa.com
Frendfeed.com
Anti666.ir
benafsh.mihanblog.com
Sook.ir
Mandetan.com
Toofaan88.persianblog.ir
Laleh11.mihanblog
Emam-mahdi-1431.blogfa.com
Retateman.blogfa.com
Cmrs.mihanblog.com
Nahid63.blogfa.com
Atashevesal12.blogfa.com
Tarikh-ayande.blogfa.com
Dhp129.blogfa.com
Naragh313.blogfa.com
U313.com
شایان یادآوری است که
اولاً: منابع فوق، مجموعههاییاند که صرفاً به نقل ادعا و یا خبر بسنده نکردهاند بلکه به دفاع از آن پرداختهاند و یا نگرشی مدافعانه نسبت به این مدعا داشتهاند. همچنین تعداد متنابهی از این مجموعه، با عکسهای تفصیلی و جنبههای تبلیغی به این موضوع پرداختهاند.
ثانیاً: در این میان سایتهای emam-mahdi-1413 و نیز tarikh-ayande تلاش دارند که با حساب و ابجد، نام شعیببنصالح و آقای احمدینژاد را مساوی نشان دهند. هر چند با توضیحات شگفت و اعجابآمیز که «شعیببنصالح» از نظر حساب ابجد با محمود سوفوریان یکسان است و نام سابق آقای احمدینژاد، سوفوریان بوده است. (ظاهراً نام سابق آقای احمدینژاد هم یکی از معماهای لاینحل است؛ صباغیان، سوفوریان، سیوریان و یا ...) و در برابر این سوال که چرا در این تطبیق ابجد، کلمه «بن» را محذوف کردهاند؛ اظهار داشتهاند که چون در روایات مربوط، در برخی از موارد «شعیببنصالح» است و در برخی دیگر با نام «صالحبنشعیب» پس معلوم میشود که کلمه «بن» اهمیتی ندارد!
ثالثاً: سایت u313.com به تفصیل (و البته با اطناب و درازنویسی) در 3 مقاله مفصل به نقل ادعا و ادله میپردازد و پس از طرح خبری مسأله درسایت الف، مقاله تندی را علیه صهیونیستها و غافلان داخلی و ... تدوین و نشر میدهد. این سه مقاله نیز بازتابهای گستردهای در فضای مجازی داشتهاند.
ادعا در فضای مجازی عربی
این مدعا در سال 2006 در کتاب «احمدینجاد و الثورة العالمیة المقبله» (احمدینژاد و انقلاب جهانی فرارو) توسط شادی فقیه (مؤسس انتشارات دارالعلم بیروت) مطرح شد. رو جلد کتاب، عکسی از آقای احمدینژاد با پسزمینه سربازان آمریکایی است. در فصل دوم کتاب به علایم ظهور میپردازد و این ادعا را که ایشان همان شعیببنصالح (سردار سید خراسانی) است، مطرح و از آن دفاع میکند. این کتاب، در فضای عربی- لبنانی نشر گستردهای مییابد.
پس از آن در سایتهای عربی شیعی (عربستان، بحرین، سوریه، لبنان و ...) مکرراً مطرح میشود. از جمله به آدرسهای زیر میتوان رجوع کرد:
Harouf.com
Yazeinab.org
Tbolushi.com
Liilas.com
Vb.svalu.com
Qatif.us
Mrsawalyeh.com
Mrsaawam.com
در برخی از این سایتها آمده است: جمیع توصیفات در مورد شعیببنصالح، بر رئیسجمهور فعلی ایران (احمدینژاد) منطبق است. کسی که ملقب به «مردمیار» است و نیز ملقب به «مرد صالح» و نتیجتاً به معنای «شعبیالصالح» [انسان مردمی صالح] یعنی همان «شعیببنصالح» و ...
بهانهجویی معاندان تشیع
جریانهای معاند و یا مخالف تشیع، به اینگونه دعاوی میپردازند و آن را دستمایه باورهای شیعی میکنند. به عنوان نمونه سایت وهابی قطره، در پاسخ به این سوال که «آیا تطبیق یاد شده صحیح است یا خیر؟» مینگارد:
«چه پرتوپلاگویی مضحکتر از آن است که احمدینژاد را همان شعیببنصالح در روایات بدانیم. ما میگوییم اسم او شعیب است و آنان میگویند: احمدینژاد، ویژگیاش شعبی (مردمی) بودن است. آیا واقعاً این را میتوان تطبیق نامید؟ میگوئیم طبق روایات اسم پدرش صالح است و این هزیانگویان میگویند فرزندش او را «صالح» خوانده است و ...»
موافقان متعصب
به کامنتهای سایتهای مطرحکننده این مدعا مراجعه کنید. به عنوان نمونه همان سایت u313 را بنگرید. اولاً تعداد مراجعهکنندگان و کامنتگذاران قابل توجهند و ثانیاً: ادبیات متعصبانه در دفاع از مدعا و ... همه و همه بوی فرقهگرایی نوین را میدهد.
شاید تا اینجای سخن تصدیق کرده باشید که پرداخت به چونان ادعایی، نه از پایگاه سیاسی است و به قصد تخریب و تضعیف و نه آنکه مطلب یاد شده، چند سطری در یک سایت مجهول است که چندان شأنیت پرداخت را نداشته و ندارد. وقتی مدعایی چونان ساحتی را در فضای حداقل مجازی مییابد و در چند کتاب پرتیراژ از آن دفاع میشود؛ آیا سزاوار است که ناقدان را با تهاجمات سیاسی مواجه ساخت و نقدها را از پایگاه مخالفت با رئیسجمهور و یا مشابه آن تحلیل کرد؟
در پایان این قلم، باورمند است که چونان سمت و سوگیری قطعاً به ضرر باورهای اصیل شیعی- اسلامی است. هر چند مدافعان این ادعا، با حسن نیت این مسیر را پیگیری کنند و اصحاب سیاست با سکوت و یا رضایت (و احیاناً با کمی بدبینی حمایت) به تماشا بنشینند.
دنیای مجادلات سیاسی زودگذر است؛ باورهای بنیادین دینی را خرج آن نباید کرد.
(ادامه دارد)