نزهت بادی: فیلم هفته گذشته «ادوارد دست قیچی» ساخته تیم برتن بود. نمیدانید چقدر امید میگیرم وقتی یادم میآید که در این جهان خشن و بیرحم هنوز یک نفر هست که به فکر رویاهای کودکانه ماست و نمیگذارد زیاد این دنیای لعنتی را جدی بگیریم.
گاهی اوقات آدم دلش میخواهد از بعضی لحظات جلوتر برود و نتیجه را ببیند و بعد برگردد و با آرامش در انتظار بنشیند تا آن اتفاق بیفتد، آن وقت هر چه طول بکشد دیگر مهم نیست. انگار میشود تا قیامت صبر کرد ولی میدانید هیچوقت نمیتوان جلوتر از زندگی حرکت کرد و صبر کردن در چنین شرایطی سختتر از چیزی است که به نظر میرسد.
برای این هفته فیلم دیگری را در نظر داشتم، اما با حال بدی که دارم فکر کردم بهتر است سراغ فیلمی بروم که بیش از هر چیزی می کوشد همراهی با زندگی را به ما یاد دهد. انگار در این دورانی که ما به سر میبریم هیچ چیزی به اندازه سینما نمیتواند به دادمان برسد.
فیلم این هفته درباره مردی است که بلد بود چگونه در کنار زندگی بدود، طوری که نه از آن جلو بزند و نه عقب بماند. تام هنکس با یک جعبه شکلات ساده بزرگترین راز جهان را آموخت، اینکه آدم هیچ وقت نمیداند چه چیزی در انتظارش است. همین غیرقابل پیشبینی بودن زندگی که غالبا برای همه ما بزرگترین عذاب به حساب میآید، زندگی را برای او هیجانانگیز میکرد.
بنابراین اجازه میداد طبیعت زندگی کار خودش را بکند و هر چه را خواست در اختیارش قرار دهد. تنها کاری که او میکرد این بود که در پی هر حادثهای که برایش رخ میداد میرفت و از هر موقعیتی که پیش میآمد استقبال می کرد. بر خلاف ما که مدام با زندگی میجنگیم و میخواهیم آنچه فکر می کنیم حقمان است به زور به دست آوریم.
حتما میدانید چون هالیوود علاقهای به ساختن چنین فیلمی نداشت، تهیهکنندهاش 9 سال برای مهیا کردن شرایط تولیدش تلاش کرد و البته نتیجه فوقالعادهای هم به دست آورد. فیلم هم به فروش خیلی خوبی دست یافت و هم هفت جایزه اسکار را نصیب خود کرد و از همه مهمتر در این سالها به فیلم محبوب سینمادوستان تبدیل شد.
میبینید خود فیلم هم حاصل همین اعتقاد به حرکت در جوار زندگی است. انگار چارهای نیست جز اینکه صبر کنی تا وقتش برسد و زندگی چیزی را که میخواهی سر راهت قرار دهد. تا رسیدن آن لحظه که گاهی بدجوری طولانی میشود فقط باید در کنار زندگی بدویم و مثل تام هنکس حتی به دلیل آن هم فکر نکنیم.
خوش به حال هنکس که حداقل برای مدتی بجای شخصیتی قرار گرفت که میتوانست به راحتی از پس زندگیش برآید و دنیا را همانطور که هست بپذیرد. حالا شما درباره فیلم حرف بزنید و بگویید بیش از هرچیزی تحت تاثیر چه چیزی در آن قرار گرفتید.