مشکل اساسی سینمای ایران و مجموعههای تلویزیونی ما ناآشنایی اغلب نویسندگان با موضوع درام است. این مسئله ارتباطی به اینکه شخصیتهای داستان چه شغلی داشته باشند و یا به لهجه کدام شهر صحبت کنند، ندارد. زمانی که بلد نیستیم به درستی درام ایجاد کنیم مجبوریم از این شهر به شهر دیگر برویم و یا شخصیت داستان قصاب یا دکتر باشد.
مسئله این است در این انتخاب شهرها و یا شغل افراد ویژگیهای خاصی برای آنان در نظر نمیگیریم. این انتخاب شهر و یا شغل ابزاری برای درام هستند، اما عملاً از آنجا که درامپردازی نمیدانیم از این ابزار نیز به درستی استفاده نمیکنیم؛ این است که فرق نمیکند شخصیت تهرانی باشد یا زاهدانی و یا پرستار باشد یا خانهدار.
دیالوگها، نوع زندگی و شخصیتهای این افراد در عمل تفاوتی با یکدیگر نمیکند و همین مشکل بزرگ نبود درامپرداز در حوزه فیلمنامهنویسی است.
طرح فیلمنامه نکاتی را شامل میشود که نشان میدهد چه ابزاری در فیلمنامه مورد استفاده قرار خواهد گرفت، اما در جریان سریالسازیهای ما از آنجا که فیلمنامهها سر صحنه نوشته میشود، هیچ نوع پیشبینی وجود ندارد و کار براساس نوع بازی بازیگران و مسائلی از این دست پیش میرود. این معجزه در کشور ما اتفاق میافتد که یک مجموعه 30 قسمتی بدون هیچ داستانی ساخته میشود و روی آنتن میرود.
استفاده از لهجه شهری خاص در اثری باید دلیل دراماتیک داشته باشد. به عنوان مثال در فیلم سینمایی «گاوخونی» از ابتدا تا انتها همه چیز در شهر اصفهان پیش میرود و با استفاده از فضا و المانهای موجود در شهر و به طور خاص زاینده رود فضاسازی صورت میگیرد. آنقدر درام به درستی در این فیلم به وجود آمده و همه چیز به صورت ریشهای مورد توجه قرار گرفته است که وضعیت زاینده رود و المانهای موجود در فیلم برای کسی که حتی مدتی کوتاه در اصفهان زندگی کرده باشد، هولآور میشود.
این میزان تاثیرگذاری همگی نتیجه پرداخت ریشهای به خط اصلی درام است. مهم این نیست که فقط تصویری از یک شهر نشان دهیم بلکه باید موضوع به درستی مورد توجه قرار بگیرد؛ ممکن است در فیلمی ساعتها سی و سه پل نشان داده شود، اما از آنجا که درام آن به درستی شکل نگرفته، سیوسه پل تنها به شکل پلی مستقر روی یک رود دیده میشود و هیچ استفاده دراماتیکی از آن صورت نمیگیرد.
نکتهای که در مورد استفاده از لهجه اصفهانی در «در مسیر زاینده رود» باید در نظر داشته باشیم این است که شاید به دلیل کمبود وقت و یا هر مسئله دیگری نتیجه درستی حاصل نشده؛ اضافه کردن «اس» در انتهای هر جمله ما را به لهجه اصفهانی نمیرساند.