تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۶

محسن حدادی

این یادداشت به دنبال پاسخ برای چند سوال است...

حجت الاسلام پناهیان واعظ شهیری است، منبری معتبر و روحانی خوش‌فکری هم هست؛ دستی هم بر نظریه‌پردازی برای فرهنگ دارد، محبوبیت و مقبولیتی هم میان جوانان دارد، اما همه این‌ها مجوزی نمی‌شود برای ایراد نظرات کارشناسی در حوزه سینما، نظراتی که رسانه‌ای هم می‌شود و از حیطه شخصی و فردی خارج می‌شود.
سال 83 که فیلم یگانه «مارمولک» اکران شد، حاج علیرضا پناهیان در نطقی به یاد ماندنی که سی‌دی این سخنان همان ایام دست به دست تکثیر شد، از علما خواهش کرد که درباره این فیلم حرفی نزنند چون بحث، یک بحث تخصصی، فنی و هنری است و اصولا صنفی نیست.

مواضع جالب توجه ایشان برای فیلم خوب کمال تبریزی که اشکالات کوچکی هم داشت، موضوع و مساله این چند خط نیست. بحث تداوم حضور و یا احساس تکلیف و «روشنگری» برای مردم که چندی است شغل اصلی برخی دوستان شده، مورد بحث است.
در روزهایی که «طلا و مس» روی پرده سینماها بود، می‌شد حدس زد جناب پناهیان بار دیگر از منظر یک کارشناس و نه یک روحانی، برای بیان لایه‌های زیرین این فیلم وارد معرکه «رسانه» شود. بازهم نظرات ایشان در مورد آخرین ساخته همایون اسعدیان جایی در میان واژگان این یادداشت ندارد، که بهترین پاسخ را رهبر انقلاب به ایشان، هم‌فکران، مریدان و رسانه‌هایشان داد.

حرف اصلی این خطوط، حضور به موقع و احساس تکلیف حقیقی است و نه نمایش و استفاده از پز روشنفکری در موافقت و یا مخالفت با یک پدیده اجتماعی، خاصه که این پدیده در مدیوم سینما با همه مختصات و مقتضیاتش باشد.
این روزها مدت زیادی است که یک فیلم سینمایی بسیار ضعیف ـ که به هیچ‌وجه نمی‌توان نام یک اثر هنری را به آن اطلاق کرد چه برسد به فیلم سینمایی ـ در حال اکران است...

حجت الاسلام پناهیان چه از منظر عضو در هیئت علمی دانشگاه هنر، چه از دریچه مدیریت دفتر هنر و ادبیات دانشجو، چه به واسطه جایگاه فرهنگی در اتاق فکر یک نهاد مرجع، و حتی به خاطر شانیت یک روحانی مقبول در میان برخی جوانان و فضاهای فرهنگی، باید در جریان اکران سینماهای کشور، سالن‌های تئاتر، کنسرت‌های موسیقی و سایر مراکز فرهنگی هنری باشد، آن هم نه از طریق بولتن‌های روزانه که همه «واقعیت‌» نیست و تمام «حقیقت» را هم در خود جای نمی‌دهد.

طبق رسم یک مبلغ دینی و طبیب دوره‌گرد ـ صفت پیامبراعظم (ص) در نهج‌اابلاغه ـ روحانی باید دغدغه فکر و ذهن مردم را داشته باشد چرا که او پزشک متخصص مغز و اعصاب مردمان مقلد اسلام و روحانیت است، برای همین هم شاید توقع می‌رفت که برای اکران «افراطی‌ها»، عمامه از سر بر می‌داشت و فریاد بر می‌آورد.

آن هم نه به خاطر تصویری شدن یک فیلم فارسی تمام‌عیار بر پرده سینمای اصولگرای دولت خدمتگراز، نه به خاطر بیان تصویری نوستالوژیک از جاهل‌های دهه 40 در ایران دهه 90، حتی نه به خاطر عادی‌سازی پارتی مختلط برای یک جشن تولد و عادی نشان دادن چند زوجه بودن یک مرد، نه حتی برای قشری گری و استفاده ابزاری از دین، تنها و تنها برای حضور یک طلبه جوان که در این فیلم نماد یک انسان ابله و دمدمی‌مزاج است که در برخورد با همه مواردی که ذکر شد، نقش دیوار و گاه «همراه» را ایفا می‌کند.

حالا سوال اصلی؛ «احساس تکلیف شرعی» در قبال نمایش علنی یک معجون مزخرف از رقص و آواز و جهل، منبر نمی‌خواهد؟! موضع‌گیری علیه چنین فیلم بی‌مصرفی که حتی تماشاگر عامه سینما هم از دیدنش سرخورده می‌شود و نا امید از تلف کردن وقت و پولش به خانه برمی‌گردد، کم ارزش‌تر از موضع گیری در قبال یکی از پاک‌‌ترین فیلم‌های سینمایی دهه گذشته است؟ آیا باید باور کنیم که آن نقد و این سکوت، هر دو قربة‌الی الله است؟ آیا «سلامت ذهنی مردم، پاکی هوای فرهنگ و نقد مسئولان» از خاکریزهای مورد توجه سرداران جنگ نرم نیست؟

مثال آیینه شو، در قبول زشت و نیکو
به شوره‌زار و گلستان، چو آب یکسان باش

منبع: بدون منبع