محسن رضایی مستقلترین کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. مستقل بودن رضایی بیش از آنکه وضعیتی ایجابی باشد، وضعیت اجباری است که او پس از ناکام ماندن طرح دولت ائتلافی برای خود برگزید و وارد عرصه انتخابات شد. مستند «سبز وار» ساخته محمد علی فارسی فیلم تبلیغاتی محسن رضایی مستندی است منطبق بر وضعیت او مستند انتخاباتی به دلیل کارکرد یک سویهاش که تهییج و انگیزه بخشی به مخاطبان برای شرکت حداکثری در انتخابات و رأی دادن به یک کاندید است به این هدف میاندیشد و عمل میکند. مسنتد تبلیغاتی کاندیدای ریاست جمهوری هدف عمدهاش سوق دادن رای دهندگان به سوی تنها و تنها یک کاندیدا است و با توجه به قابلیتهای بالقوه کاندیدا و رقابتهای بالفعل مدیوم فیلم مستند در این جهت حرکت میکند.
در میان مستندهای کاندیداهای حاضر در انتخابات دهم ریاست جمهوری همگی سعی کردهاند که در حد توان قابلیتهای بالقوه و بالفعل را در قالب یک مستند تبلیغاتی بگنجانند و به تمامی رای دهندگان ارائه دهند. هدف نیز مشخص است جلب آرای بیشتر برای کانیدای مورد نظر.
در دو مستند مربوط به محمود احمدینژاد و میر حسین موسوی مستند سازان - جوادشمقدری و مجید مجیدی - با حضور طرفداران و حامیان پرشمار بیمحابا به سمت جلب آرا رفتند البته در مستند احمدینژاد حضو خبر از ثبات و تداوم میداد و تصدیق عالم بودن احمدینژاد ازسوی خودش البته به شکل تلویحی آینده را از آن او نشان میداد. مستند دوم اما خبر از تغییر میداد و نشانهاش موجی توفنده از رنگ سبز بود.
آنچه به گزارههای خبری ثبات و تغییر در دو مستند قوت میبخشید نه نگرش و حتی تصدیق احمدینژاد که حضور طرفداران هر دو بود.
در مستند سوم موسوم به «سبزوار» حضور طرفداران و حامیان در حداقل بود. به همین دلیل مستند سبزوار بیش از آنکه فیلمی تبلیغاتی باشد برای انتخابات، یک مستند بود. آن هم مستندی که در تقسیمبندی گونههای مختلف مستند در گونه مستند پرتره قرار میگیرد.
حالت حاضر برای مستند «سبزوار» نه حسن است ونه عیب، ویژگی آن است.
در مستند «سبزوار» ما با مردی آشنا میشویمزاده مسجد سلیمان که از تبار ایلیاتی هاست و پرورده سنت و تجدد سپس ناراضی و معترض میشود و انقلابی بودن را بر میگزیند در راه انقلابیاش گروهی تأسیس میکند به نام «منصورون» با اینکه عضو گروه است جدا از گروه و به همراه همسرش از شهری به شهر دیگر میگریزد. انقلاب اسلامی به وقوع میپیوندد سپاه تشکیل میشود جنگ تحمیلی آغاز و سبزوار به حکم امام (ره) فرمانده سپاه میشود تا گروه دیگری را فرماندهی کند و باز تنها است. در دهه هفتاد لباس رزم و نظام از تن به در میکند. یاران دیروز جنگ هر یک در جمعی و حزبی به سوی و در سودای قدرت هستند هر یک به نوعی و بر نشیمن قدرت جلوس کردهاند و سبزوار دیروز و محسن امروز تنها است.
در انتخابات نهم حاضر میشود تنها و آنقدر تنها که عدم حضورش را بر حضورش ترجیح میدهد و کنار میکشد. میدانید و دیدید که باز هم تنهاست.
برای انتخابات دهم سعی در ائتلاف دارد و ناکام میماند اما این بار عزم جزم دارد که باشد و به قول خودش حضورش را «تکلیف» میداند میآید این سبزوار، محسن، تنها. عجب از روزگار جمع و این تنها ناسازگارند سبزوار محسن تنهاست رضایی تنهاست و مستندش نیز روایتی از تنهایی است.
اوج تنهایی محسن رضایی در فیلم صحنهای است که محسن رضایی در اتاقی است تنها و هدفونی در گوشش و حرفهای انتخاباتی که رونمای متحرک میآید. تقدیر این رجل سیاسی، فرمانده سپاه، انقلابی، دانشجو، چوپان ایل تنهایی است.
نمیدانم خواسته یا نا خواسته در شرایطی که باید فیلم تبلیغاتی باشد و بیشتر بر احساس اثر بگذارد و هیجان زده کند پرترهای از یک مرد تنها نشانمان میدهد که او را ببینیم همانگونه که هست تنها! نمیدانم در این شور حضور انتخابات این تنهایی چه تأثیری خواهد داشت البته در بیست و دوم همه چیز روشن خواهد شد. اما فعلاً سبزوار تنهاست.