افزایش علوم دانشگاهی و مباحث آکادمیک شرایطی را ایجاد کرده که به ناگزیر زبان دوم به عنوان زبان مورد نیاز مطرح شده است.
در دورهای هستیم که ابزار تکنولوژی امکان ترجمه همزمان را به خوبی فراهم کرده است اما با این وجود محققان و پژوهشگران برای انتقال بی واسطه با یکدیگر نیازمند فراگیری زبان دوم هستند. به خصوص این مساله در موضوعات هنری و فلسفی از جایگاه ارزشمندتری برخوردار است.
بی تردید کسانی که در عرصه فلسفه و اندیشهورزی کار میکنند ناگزیر از رجوع به منابع دست اول هستند و از همین رو زبان به عنصر اثرگذاری در کار آنان تبدیل میشود. زبان در ادراک فلاسفه بسیار مهم و موثر است، چه آنانی که در غرب هستند و زبان بینالمللی انگلیسی تسلط دارند و چه شرقیها هر چه بیشتر با زبانهای فارسی و عربی آشنایی داشته باشند، بهتر میتوانند به علوم کلاسیک و ادراک آنها دسترسی داشته باشند و بهره مناسبتری در کارهایشان بگیرند.
در حقیقت اصل مساله بسیار ضروری است و در جهان اندیشگی امروز این نیاز به اندازه سایر علوم همچون فلسفه ارزش و اهمیت پیدا کرده است.